دلنوشته دخترماه|mahsaaa کاربر انجمن یک رمان

[MEHR.AFAQ]

دخترماه بودم همیشه با ماه حرف میزدم
بلد نبودم خودمو با کتاب و فیلم سرگرم کنم
سیگار نمی کشیدم مثل اونایی که زود رنج میکشن
نشستم همش فکر کردم
غصه خوردم
بغض کردم
با ماه حرف زدم
اما ماه فقط سکوت کرده بود و در جواب حرف ها و بغض های من هیچ عکس العملی نشان نمی داد
تهش هم شدم این!
نگاهم کن!
میبینی؟
چقدر پیر شدم...


#دخترماه

 

[MEHR.AFAQ]

یکی از دوستام بهم گفت
_مهسا چشات سگ داره!
با بغض نگاهش کردم و گفتم:
+عزیزدلم چشام سگ نداره، بغض داره

#دخترماه

 

[MEHR.AFAQ]

خیلی دلم میخواد برم وسط شهر
همه مردم دورم جمع بشن
بعد با صدای بلند و گریه های خفقان آورم
از دلتنگیام بگم
و اشک بریزم...

#دخترماه

 

[MEHR.AFAQ]

هیچ وقت نباید به اجبار خندید !

گاهی بــاید تا نهایت آرامش گــریه کرد …

لبخـــــند بعد از گریه ؛

از رنگــــین کمــــآن بعد از بـــآران هم زیبـــاتره …

#دخترماه

 

[MEHR.AFAQ]

آتـــــــــش کشیدم زیر تمــــام خاطرات!

نه کســـــــــــــــی مثل او میشود....

نه خـــــــــــــــودش مثل قبل...

او بیــــــــــخیال من شده اســـــــت...

من هم دیگر بیقـــــــــــــرارش نمیشوم...

آغاز فراموشیمان مبـــارکـــ!!!

#دخترماه

 

[MEHR.AFAQ]

حســـرت !
یعنی رو به رویــــم نشسته ای و باز خیســی چشمـــانـم را ،
آن دستمال خشک بی احساس پاک کنــد !

#دخترماه

 

[MEHR.AFAQ]

ﺑﺎﯾﺪ ﺁﺭﺍﻡ ﺭﻓﺖ،
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ..
ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻟﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺻﺪﺍﯼ ﻗﺪﻣﻬﺎﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﻮد.
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺁﺭﺍﻣﺸﺖ..
ﺩﻕ ﮐﻨﺪ،
ﺍﯾﻦ ﺳﺰﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ…

#دخترماه

 

[MEHR.AFAQ]

این روزها….
همه ادعا دارند طعم خ**یا*نت را چشیده اند…
همه ادعا دارند که بدی را به چشم دیده اند…
همه ادعا دارند که تنهایی را کشیده اند…
پس کیست که این دنیا را به گند کشیده؟!

#دخترماه

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[MEHR.AFAQ]

این روزها جای خالی ” تـو ” را با عروسکی پر می کنم
همانند توست مرا ” دوست ندارد ”
احساس ندارد !
اما هر چه هست ” دل شـکـســتـن ” بلد نیست

#دخترماه

 

[MEHR.AFAQ]

خداجون میشه بارون بباره…؟!
میدونی که این بغض به تنــــهایی…
از گلوم پـــــایین…
نمیاد…!

#دخترماه