روی سایت دلنوشته خاطرات را تغییر بده! | Shayea کاربر انجمن یک رمان

[Unidentified]

عشق یعنی...
مکث در نبض من...
به وقت شنیدن نام تو...!

 

[Unidentified]

وقتی دلت گرفته باشد،
تمام آرامش یک ساحل را هم به تو بدهند...
باز هم دل تو بارانی‌ست!
خیس‌تر از دریا، خراب‌تر از امواج!
***
یهویی!
خودم عاشقش شدم!

 

[Unidentified]

تو نیستی!
و بحران نوشیدن چای بی تو...
در این خانه...
مهم‌ترین بحران خاورمیانه است.
ولی این احمق‌ها...
هنوز سر نفت می‌جنگند!

 

[Unidentified]

خستــه‌ام...

روحــم مـي‌خواهد برود يك گوشه بنشيند
پشتش را بكند به دنيــا
پاهايش را بغـل كند و بلند بلند بگويد:
-من ديگر بــازي نمي‌كنم
خستــه‌ام ...
ديگه از همه خسته شدم...

 

[Unidentified]

خوشبختی‌هایم را با عجله و بدخط در سرنوشتم نوشته بودند؛
روزگار نتوانست بخواند...​

 

[Unidentified]

گاهی اوقـات باید بگذری؛
بگذاری و بروی...!
وقتی می‌مانی...
و تحمـل می‌کنی،
از خودت یک احمق می‌سازی...!

 

[Unidentified]

گاهی عمر تلف می‌شود؛
به پای یک احساس…
گاهی احساس تلف می‌شود؛
به پای عمر!
و چه عذابی می‌کشد کسی که هم عمرش تلف می‌شود،
هم احساسش...!

 

[Unidentified]

گاهی دلم هوایت را می‌کند، گاهی دلت هوایم را می‌کند...
دلت می‌خواهد با من باشی، دلم می‌خواهد در کنارم باشی!
گاهی من نیستم و تو دلتنگ، گاهی تو نیستی من به دنبال بهانه‌ای قشنگ!
دلت می‌خواهد به تو فکر کنم، دلم می‌خواهد بدانی که همه لحظاتم با یادت سر می‌کنم!
گاهی دلم آغوشت را می‌خواهد، گاهی دلت بوسه‌ای می‌خواهد...
و این احساسات می‌گذرد، می‌رود، هم دلتنگی‌ها، هم هوای عاشقی‌ها!
آنچه که همیشگی‌ست، عشق در قلب‌های ماست...
به لطف عشق است که گهگاهی دل‌هایمان برای هم پر می‌زند!

 

[Unidentified]

لبخند می‌زنم...
پشت لبخندم پنهان می‌شوم...
تمام درونم نابود می‌شود و لبخند می‌زنم...
می‌دانم دیگر حرف‌هایم معجزه نمی‌کنند...
با كدام واژه بگویم؟
دلم تنگ می‌شود...
دلم می‌گیرد...
ولی...
خسته‌تر از آنم که تقلا کنم!

 

[Unidentified]

شب‌ها زیر دوش آب ســـرد...
رهـــا می‌کنم بغض زخـــم‌هایم را!
در حالی‌کـــه همه می‌گویند:
-خوش به حالـــش!
چه زود فـــراموشش کرد.