mona.n کاربر انجمن سطح 2 ارسالیها 301 پسندها 4,127 امتیازها 17,273 مدالها 1 19/9/18 نویسنده موضوع #31 صدایش مانند صدای برخورد آب به سنگ بود، یا شاید هم زلالتر و پاکتر! امضا : mona.n
mona.n کاربر انجمن سطح 2 ارسالیها 301 پسندها 4,127 امتیازها 17,273 مدالها 1 19/9/18 نویسنده موضوع #32 اصلا مگر میشود او را دید و در افق چشمهایش محو نشد. امضا : mona.n
mona.n کاربر انجمن سطح 2 ارسالیها 301 پسندها 4,127 امتیازها 17,273 مدالها 1 19/9/18 نویسنده موضوع #33 لرزشش دستهایش گریهآور بود، او که میگفت خاطره مصرف میکند ولی من سر در نیاوردم، من نمیدانم چیست مگه نه؟ امضا : mona.n
لرزشش دستهایش گریهآور بود، او که میگفت خاطره مصرف میکند ولی من سر در نیاوردم، من نمیدانم چیست مگه نه؟
mona.n کاربر انجمن سطح 2 ارسالیها 301 پسندها 4,127 امتیازها 17,273 مدالها 1 19/9/18 نویسنده موضوع #34 چه انتظاری از او دارید، از اویی که حتی به خودش سر نمیزند. امضا : mona.n
mona.n کاربر انجمن سطح 2 ارسالیها 301 پسندها 4,127 امتیازها 17,273 مدالها 1 19/9/18 نویسنده موضوع #35 بگذارید به حال خودش باشد، خاطرات او را داغون کرده. امضا : mona.n
mona.n کاربر انجمن سطح 2 ارسالیها 301 پسندها 4,127 امتیازها 17,273 مدالها 1 19/9/18 نویسنده موضوع #36 تیکه کلامم شده اسمش، روح و روانم شده وجودش! امضا : mona.n
mona.n کاربر انجمن سطح 2 ارسالیها 301 پسندها 4,127 امتیازها 17,273 مدالها 1 20/9/18 نویسنده موضوع #37 چهرهی مهتابیاش پژمرده شده، لبان سرخش بیرنگ و کبود شده، موهای همیشه لختش ژولیده شده بود. انگار که وارد دنیای دیگری شده! امضا : mona.n
چهرهی مهتابیاش پژمرده شده، لبان سرخش بیرنگ و کبود شده، موهای همیشه لختش ژولیده شده بود. انگار که وارد دنیای دیگری شده!
mona.n کاربر انجمن سطح 2 ارسالیها 301 پسندها 4,127 امتیازها 17,273 مدالها 1 20/9/18 نویسنده موضوع #38 اشتباه نکنید او دیوانه نیست! ولی عاقل هم نیست! او از وجود نداشتن نامردی به یک سادیسمی تبدیل شده! امضا : mona.n
mona.n کاربر انجمن سطح 2 ارسالیها 301 پسندها 4,127 امتیازها 17,273 مدالها 1 20/9/18 نویسنده موضوع #39 وقتی به چشمانش خیره میشوی، فقط ناامیدی مطلق را احساس میکنی! حرفهای ناگفتهاش در چشمانش نوسان میکنند و حتی از ناگفتههایی که در چشمان سرد و بیروحش موج میزنند هم بغض میکنی. چه برسد به اینکه دهان باز کند... امضا : mona.n
وقتی به چشمانش خیره میشوی، فقط ناامیدی مطلق را احساس میکنی! حرفهای ناگفتهاش در چشمانش نوسان میکنند و حتی از ناگفتههایی که در چشمان سرد و بیروحش موج میزنند هم بغض میکنی. چه برسد به اینکه دهان باز کند...
mona.n کاربر انجمن سطح 2 ارسالیها 301 پسندها 4,127 امتیازها 17,273 مدالها 1 20/9/18 نویسنده موضوع #40 جیغهایش ترسناکتر از خودزنیهای یک آدم عاقل بود! امضا : mona.n