«یلدا» یعنی یک دوستت دارم طولانی از لب‌هایی که یک سال سکوت کرده بودند.

دلنوشته شب | zhila کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Nyx
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 27
  • بازدیدها 1,067
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Nyx

هنرمند انجمن
سطح
43
 
ارسالی‌ها
2,439
پسندها
64,605
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #11
دیدی دلم، این بار چه تنها شده‌ای؟
دیدی از بهر غریبیت چه رسوا شده‌ای!
دیدی ای دل که جهانت چه ویرانه شد، آواره شدی!
قلب من باز نیامد چه آرام شده‌ای!
دیدی ای دل که سکوتت غم عالم شده است؟
یوسفت کو؟ خریدار غمت کو؟ پر آوازه شدی؟
دیدی آرام جهانت زده‌ات بر تب و تابت؟
فلک این بار نچرخد کاش بر خواب و خیالت...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

هنرمند انجمن
سطح
43
 
ارسالی‌ها
2,439
پسندها
64,605
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #12
بعضی شب‌ها عجیب طولانی می‌شوند
عجیب بی سر و ته می‌شوند
و چه عجیب‌تر ناگاه دلت می‌خواهد
قلندری باشد
و پابه پای شب‌هایت
بیدار بماند...
حتی به پای دلتنگی‌ها و بی تابی‌هایت!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

هنرمند انجمن
سطح
43
 
ارسالی‌ها
2,439
پسندها
64,605
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #13
شب
همان مشکی سیاه چاله‌های چشمانت بود
من ندیدم، همه جا تاریک بود
که نفهمیده گرفتار شدم
که فرو رفتم و دچار شدم
به همان سیاه‌چاله‌های عمیق مردمک چشمانت
سخت محبوس شدم...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

هنرمند انجمن
سطح
43
 
ارسالی‌ها
2,439
پسندها
64,605
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #14
دل ما محبس تنهایی مان بود
آمدی تن به فنا بردی و
آرام دلم مُرد
پر کشیدی رفتی لیک دلم کو ؟
با خودت برُدی و این تاب
توانش کو ؟
خستگی مان نزد این بار دمی از دلمان
سوختم ساختم و در آخر ...
 
امضا : Nyx

Nyx

هنرمند انجمن
سطح
43
 
ارسالی‌ها
2,439
پسندها
64,605
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #15
داره بارون می‌باره
شبام تیره و تاره
هوا ابریه بازم
آسمون غصه داره
چشمات، نم زده بارون
دلم، غم زده بارون
بیا بشور دردامو
دلم، گرفته بارون
بیا تا صبح بخونیم... تو از نغمه‌ی بارون، من از راز دلامون
چشمامم ترن امشب
مثل چشمای تو، بارون...
دلت گرفته بارون؟
چشمات اشکیه بارون؟
نگاهت غصه داره؟
کمون رنگیت، کو بارون...؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

هنرمند انجمن
سطح
43
 
ارسالی‌ها
2,439
پسندها
64,605
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #16
شب شد و
باز هوا هم تاریک
غم به دل خیمه زده
ابر غصه در حوالی شهر دل پرسه زده
نیست باز هم فریادرسی بر ما و
دوش تا حال چگونه به فردا برسیم...
سقف شب مشکی چشمان ترم
شب به پایان نرسد در این همه دلواپسی
در سکوت و بی‌کسی...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

هنرمند انجمن
سطح
43
 
ارسالی‌ها
2,439
پسندها
64,605
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #17
همه شب رو به هزار داستان بودنش می‌شناسن
ظاهرش خیلی آرومه گ، شاید اصلا بهش نخوره که این همه اتفاق بیوفته توش و هزارتا داستان مختلف داشته باشه؛
ولی
بهترین و بدترین اتفاقای بزرگ، شب می‌افتن
انقدر که اگه بخوای یه قلم بگیری دستت و راه بیوفتی تو کل شهر و بخوای بنویسی، از هزار و یک هم بیشتر میشن!
این آسمون گرفته‌ی پر از درد، با سیاهی بزرگ و بی‌کرانش
یه عالمه درد و غصه رو تو خودش جا داده.
انقدر زیاد که آبی مهربونش سیاه شده
و حالا
آدما می‌تونن راحت بخوابن،
یه آسمون بزرگ مشکی تا صبح درداشون رو می‌شمره...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

هنرمند انجمن
سطح
43
 
ارسالی‌ها
2,439
پسندها
64,605
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #18
وقتی تنها میشم
سمت کسی میرم که دوستم داره
به کسی پناه می‌برم که دوستم داره
نه کسی که من دوستش دارم
کسی که دوستم داره هر کاری حاضره برام انجام بده
اما کسی که دوستش دارم
شاید...
کسی که دوستم داره وقتی نیمه‌های شب زنگ می‌زنم نمیگه خواب بودم، میگه دلتنگ صدات بودم
وقتی دلم می‌گیره، باهاش کار دارم میرم پیشش،
نمیگه سرم شلوغه
میگه چه خوب شد اومدی، داشتم می‌اومدم پیشت...
ولی
...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

هنرمند انجمن
سطح
43
 
ارسالی‌ها
2,439
پسندها
64,605
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #19
گاهی برای نزدیکانت که اشتباه می‌کنند
راه بازگشت بگذار
همه‌ی پل‌ها را خراب نکن
دل است دیگر
نفرت و عشق را با هم می‌خواهد
دل است دیگر
زبان آدمی‌زاد نمی‌فهمد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

هنرمند انجمن
سطح
43
 
ارسالی‌ها
2,439
پسندها
64,605
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #20
میرم تو خودم
هی خیره می‌شم به در و دیوار
بازم خاطره‌ها کمر بستن جونم رو بگیرن
یکم می‌گذره
یکی به زور از خودم می‌کشتم بیرون، قبل این‌که غرق بشم
بارم برمی‌گردن به خودم
بازم برمی‌گردن تو تنهاییام
بدتر غرق می‌شم
یکی
نجاتم بده...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا