• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

روی سایت دلنوشته میغ خون | دیاناس کاربر یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Kalŏn

سرپرست ادبیات + نویسنده برتر + ناظر آزمایشی
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,066
پسندها
39,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
43
سطح
41
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
نام دلنوشته: میغ خون
نویسنده: دیاناس
ویراستار: Parnya

مقدمه:
بعد از تو...
رگ‌هایم میغ می‌شوند و می‌بارند.
باران نه...
خون!
میغ خون.png
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn

Kalŏn

سرپرست ادبیات + نویسنده برتر + ناظر آزمایشی
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,066
پسندها
39,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
43
سطح
41
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #2
هنوز هم، گاهی با خود می‌گویم:
-که چه کردم؟
-چه شدم؟
ادامه دادم؟ یا مات و مبهوت خیره شدم...
به مسیر رفتنش؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn

Kalŏn

سرپرست ادبیات + نویسنده برتر + ناظر آزمایشی
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,066
پسندها
39,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
43
سطح
41
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #3
خدا جانم!
کاری به حکمت و مصلحتت ندارم!
فقط...
تو یک زندگیِ با او را به من...
بدهکاری!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn

Kalŏn

سرپرست ادبیات + نویسنده برتر + ناظر آزمایشی
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,066
پسندها
39,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
43
سطح
41
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #4
آمد...
خندید...
دل برد...
جان شد...
نفس شد...
و...
به ساده‌ترین شکل ممکن رفت!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn

Kalŏn

سرپرست ادبیات + نویسنده برتر + ناظر آزمایشی
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,066
پسندها
39,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
43
سطح
41
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #5
عزیزِ دوست داشتنی‌ام؟
کاری به حرف‌هایت ندارم...
کارهایت را هم فراموش می‌کنم!
فقط...
بگو او چقدر مردانه‌تر از من دوستت داشت؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn

Kalŏn

سرپرست ادبیات + نویسنده برتر + ناظر آزمایشی
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,066
پسندها
39,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
43
سطح
41
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #6
انگار...
اتفاق‌های بد محاصره‌مان کرده‌اند!
نه این‌که بخواهم شکایت کنم...
نه!
فقط هوای خودمان را بیشتر داشته باشیم.
یک مرتبه می‌بینیم...
یک اتفاق بد خرِ گلوی‌مان را چسبیده تا اعتراف کنیم به بدبختی‌مان!
مثلا...
رفتنت یک اتفاق بد بود که...
هیچ‌گاه انتظارش را نداشتم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn

Kalŏn

سرپرست ادبیات + نویسنده برتر + ناظر آزمایشی
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,066
پسندها
39,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
43
سطح
41
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #7
گم کرده‌ام خودم را...
شاید در صدمین صفحه دفتر زندگی‌ام...
درست همان صفحه‌ای که نبودنت را سیلی‌وار به گونه‌ام می‌کوبد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn

Kalŏn

سرپرست ادبیات + نویسنده برتر + ناظر آزمایشی
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,066
پسندها
39,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
43
سطح
41
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #8
هی غریبه!
من به سرزمین فراموش‌شدگان ملحق می‌شوم.
فقط...
نگذار خنده‌های دلنشینش طعم تلخِ شکست را بچشند!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn

Kalŏn

سرپرست ادبیات + نویسنده برتر + ناظر آزمایشی
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,066
پسندها
39,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
43
سطح
41
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #9
می‌گویند دل سنگ شده‌ای دختر!
و من لبخندِ مغروری می‌زنم از این بی حس بودنم!
همین را می‌خواستی دیگر عزیزِ دل...
مگر نه؟
بیا ببین شاهکار قرن را...
دختری با قلبی یخ زده...
لقب تلخ‌ترین و شیرین‌ترین شاهکار قرن را به خود اختصاص داده است!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn

Kalŏn

سرپرست ادبیات + نویسنده برتر + ناظر آزمایشی
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,066
پسندها
39,110
امتیازها
96,873
مدال‌ها
43
سطح
41
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #10
من اینجا عاشقانه می‌نویسم و تو...
مرا مضحکه عام و خاص کرده‌ای!
ملالی نیست...
عشق را نیاموخته‌ای!
معلوم است...
اگر عشق را می‌فهمیدی...
اکنون مهرم را جا به جایی زمین و آسمان کرده بودی...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا