• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

روی سایت دلنوشته میغ خون | دیاناس کاربر یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Kalŏn

سرپرست ادبیات + نویسنده برتر
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,066
پسندها
39,106
امتیازها
96,873
مدال‌ها
43
سطح
41
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #71
من خواب ماندنت را دیده بودم...
پس چرا رفتی؟
یعنی راست می‌گویند که خواب زن چپ است؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn

Kalŏn

سرپرست ادبیات + نویسنده برتر
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,066
پسندها
39,106
امتیازها
96,873
مدال‌ها
43
سطح
41
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #72
کسی در مغزم می‌خندد...
چهره‌اش خیلی شبیه توست...
اما...
اصلا بی‌رحم نیست!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn

Kalŏn

سرپرست ادبیات + نویسنده برتر
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,066
پسندها
39,106
امتیازها
96,873
مدال‌ها
43
سطح
41
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #73
من برای ماندنت حتی...
دست به دامان دعای مادر شدم!
حیف...
لیاقت نداشتی بی‌شرفِ دوست داشتنی‌ام...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn

Kalŏn

سرپرست ادبیات + نویسنده برتر
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,066
پسندها
39,106
امتیازها
96,873
مدال‌ها
43
سطح
41
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #74
بعدها...
غرورم لقب احمقانه‌ترین پادشاهِ جهان را به خود اختصاص می‌دهد...
وقتی که می‌رفتی...
فقط...
نگاهت کردم و هیچ نگفتم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn

Kalŏn

سرپرست ادبیات + نویسنده برتر
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,066
پسندها
39,106
امتیازها
96,873
مدال‌ها
43
سطح
41
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #75
همیشه بی اخلاق بوده‌ام!
و تو...
برایم درست مثل اخلاقی هستی که هیچ‌گاه نداشتمت...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn

Kalŏn

سرپرست ادبیات + نویسنده برتر
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,066
پسندها
39,106
امتیازها
96,873
مدال‌ها
43
سطح
41
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #76
آخرین‌بار که از زندگی‌ام لذت بردم...
همان مهربانی‌های قبل رفتنش بود!
وگرنه...
عزیزِ دل مرا چه به مهربانی؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn

Kalŏn

سرپرست ادبیات + نویسنده برتر
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,066
پسندها
39,106
امتیازها
96,873
مدال‌ها
43
سطح
41
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #77
آمدی...
اما با دیدن حال و روزم...
اشک‌هایم...
ردِ تیغ بر دست‌هایم...
قرص‌های آرامش بخش‌م...
رفتی!
انگار خودت فهمیدی برای جبران کمی دیر است!
دیگر از تو توقعی ندارم بی‌وجودترین معشوقه‌ی دنیا...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn

Kalŏn

سرپرست ادبیات + نویسنده برتر
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,066
پسندها
39,106
امتیازها
96,873
مدال‌ها
43
سطح
41
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #78
می‌شود برگردی؟
من قلبم را پیشت جا گذاشته‌ام!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn

Kalŏn

سرپرست ادبیات + نویسنده برتر
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,066
پسندها
39,106
امتیازها
96,873
مدال‌ها
43
سطح
41
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #79
وقتی که می‌رفتی...
فراموش کردی خاطراتت را با خود ببری!
حالا من مانده و خاطراتی که...
تکنیک‌های حمله و دفاع‌شان را اصلا نمی‌شناسم...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn

Kalŏn

سرپرست ادبیات + نویسنده برتر
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,066
پسندها
39,106
امتیازها
96,873
مدال‌ها
43
سطح
41
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #80
اصلا رفتنت را ندید می‌گیرم...
شکستن دلم هم فدای یک تار مویت عزیزِ جانم...
فقط...
من قلبم را برای ادامه‌ی حیاتِ ننگین‌ام لازم دارم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا