نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

روی سایت دلنوشته میغ خون | دیاناس کاربر یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,696
پسندها
40,913
امتیازها
96,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #51
شده‌ام آن مترسکی که بعد از رفتنت...
مضحکه کلاغ‌ها شده است!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,696
پسندها
40,913
امتیازها
96,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #52
از وقتی که رفته‌ای...
اشک‌هایم را قطره قطره جمع کرده‌ام و...
پیراهنی از جنس "آه" ساخته‌ام!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,696
پسندها
40,913
امتیازها
96,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #53
می‌گویند عشق یک مرد را باید از رفتارش بفهمی!
یا تو مرد نبودی...
یا عشق را نمی‌فهمیدی...
کدام؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,696
پسندها
40,913
امتیازها
96,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #54
رفته‌ای و من...
تمام دردهایم را چرک‌نویس کرده‌ام!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,696
پسندها
40,913
امتیازها
96,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #55
آن‌قدر بد رفته‌ای...
که تمام جهان فهمیده‌اند چه مرگم شده است!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,696
پسندها
40,913
امتیازها
96,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #56
به جبران تمام روزهایی که نمی‌‌توانم داشته باشمت...
یک روز چنان بغلت می‌کنم که خود خدا هم نتواند از تو جدایم کند!
گور پدر تمام قوانین دنیا...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,696
پسندها
40,913
امتیازها
96,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #57
خبر نداری!
ولی...
حتی بعد از رفتنت هم قلب‌های زیادی را به خاطرت...
شکستم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,696
پسندها
40,913
امتیازها
96,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #58
بعد از رفتنت...
به طرز احمقانه‌ای آرام شده‌ام...
گوشه‌ای می‌نشینم و خیره یک قطعه عکس می‌شوم!
و همین تکه عکس...
تمام خاطراتت را به چشم‌ها و گلویم سِند می‌کند...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,696
پسندها
40,913
امتیازها
96,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #59
از وقتی که رفته‌ای...
شده‌ام یک بازیگر ماهر!
آن‌چنان می‌خندم که گویی سال‌هاست در همان چهار سالگی‌ام مانده‌ام!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,696
پسندها
40,913
امتیازها
96,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #60
بعد از رفتنت آنقدر مات شده‌ام که...
هر کس از راه می‌رسد...
خطی بر صفحات زندگی‌ام می‌کشد و ساده رد می‌شود.
فقط...
نمی‌دانم چرا صفحات دفتر زندگی‌ام تمام نمی‌شوند!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا