روی سایت دلنوشته ی چک نویس یک چِرت نویس| نیلو - ج کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Niloo.j
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 39
  • بازدیدها 1,418
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,067
پسندها
70,078
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #11
چند وقتی است همه ام چِرت شده است.

روزگارم، حالم و احوالم ، افکارم، همه و همه چِرت اند.

نمیدانم چه کنم؟

به که پناه ببرم از این چِرت و پرت هایدور و ورم.

همه را پاک میکنم.

دوباره شروع میکنم ، نباید اجازه ورود این چِرت ها را
بدهم، اما چگونه، چه کنم؟

از نو می نویسم چِرت نوشتن ایرادی ندارد چِرک نوشتن بد است.

نباید اجازه چِرک شدن حال و احوالم را بدهم .

خدایا یاری ام کن چِرک نشوم...
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,067
پسندها
70,078
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #12
میخواهم چِرت بنویسم ، چرت ترین حرفهای عالم را بزنم.

مهم نیست کسی چه میگوید ، مهم این است که خالی
شوم .

خالی شوم از تمام این افکار و احساسات و عواطف ،
خالی شوم از این همه بغض لعنتی ، فقط خالی شوم.

می نویسم ....

نه دوباره پاک می‌کنم، دوباره می‌نویسم، نه باز نشد لعنت به این حال ، دوباره پاک می کنم و از نو می نویسم ...

باز نشد ، هوم امروز حال چِرت نوشتن را هم ندارم ...

بی خیال....
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,067
پسندها
70,078
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #13
امروز دعوا کرده ام .

خنده دار است، منی که خود بدترینم ، برای بدی
دیگراندعوا راه می اندازم.

خود غمگینم، سَر غمگینی دیگران دعوا راه می اندازم که فلانی حق نداری غمگین باشی.

خود دیوانه ام ، سر دیوانگی دیگران دعوا راه
می اندازمکه چرا خود را به جنون میزنید درحالیکه که خود مجنون ترینم.

خود نالانم از روزگارم از سرنوشتم ، دعوا راه می اندازم که فلانی چرا کفر می گویی، نالان نباش می گذرد.

حرفهایم را زیاد جدی نگیرید چِرت زیاد می گویم...
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,067
پسندها
70,078
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #14
حرفهای من مثل صدای غار غار کلاغ سیاه می ماند.

زیبا نیست ولی حرف است ، حرف دلم، می دانم خیلی
چِرت هستند ولی حرف دل است.

کلاغ مگر خودش خواست غار غار کند و بدترین صدا را داشته باشد ، مگر خودش خواست سیاه باشد و همه به بخت سیاهش بخندند.

من نیز کلاغم، خودم نخواستم این باشم.

حرفهایم چِرت است چون خودم چیزی که می گویم نیستم .
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,067
پسندها
70,078
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #15
دروغ گفتن چِرت گفتن نیست.

گاهی دروغ گفتن بهتر از راست گفتن است ، گاهی راست گفتن بزرگترین گناه کبیره است.

اگر راست بگویی و جان کسی را بگیری گناه کبیره نیست،اگر دروغت نجات می دهد و راستت جان ، پس
دروغ کبیره نیست.

چِرت گفتم می دانم ، ولی حق دهید.

این روزگار خیلی ها فقط حاضرند به دروغ هم که شده کسی به آنها بگوید دوستشان دارند، تا ادامه دهند این زندگی و حیات را.

گاهی برای دلی دروغ بگوییم .

باز چِرت نوشتم می دانم ولی حرف است دیگر...
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,067
پسندها
70,078
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #16
به نظر چِرت گویی آسان است ولی سخت ترین حرفها
چِرت گفتن و نوشتن است.

سخت است بد باشی و چِرت بگویی که خوبی و دنیا به کام است و فلان و فلان..‌

سخت است عاشق باشی و بشکنی و بعد به چِرت بگویی که چیزی نیست ، که حالت خوب است، که فراموشکرده ای و دیگر مهم نیست.

سخت است به روی خود نیاوری که نابود شده ای و مثلقوری چینی بند زده ی مادر ، خود را محکم نشان دهی .

میخواهم اعتراف کنم شکسته ام ، بند زدم دلم را ولی دوام بند قوری مادر را نداشت ، دلم وا رفت...

چِرت گفتن سخت است..‌.
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,067
پسندها
70,078
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #17
هوای این روز ها را دیده ای چرت شده است.

نه می‌دانی بارانی ایست ،نه می دانی آفتابی ایست.

این روزها نمی‌دانی پاییز است که عاشق بشوی و عاشقیکنی، نه می دانی زمستان است که درد فراغ بکشی.

بهار حالش معلوم نیست.

بهار که بهار است هم چِرت شده چه رسد به آدمیان...
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,067
پسندها
70,078
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #18
هر کس که گفته مرد گریه نمی‌کند چرت گفته است.

اصلاً به نظر من گریه را باید مرد کند نه زن.

زن حساس است لطیف است گریه اش همیشگی است.

ولی مرد قوی وسخت باید گریه کند تا آرام شود.

امان از روزی که مرد گریه کند ، خدا نصیب نکند که ببینید.

مرد که گریه می کند زمین و زمان گریه می کند.

نصیحت میکنم:

گریه کن تا آرام شوی نه گریه زنانه، مردانه گریه کن آرام شوی....
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,067
پسندها
70,078
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #19
حالت خوب است ؟؟

سوالی که پاسخی برایش پیدا نمی کنم.

حال چه گونه باید خوب باشد و چگونه بد می‌شود؟

مگر حال خوب و بد باید به خوشی و نا خوشی باشد.

حال خوب و بد به سلامتی و مریضی مگر باید مربوط
باشد.

آهای من خوب نیستم .

حالم خوب نیست نه صبر کن حالم خوب است.

نه فکر کردم حالم بد است .

تویی که حالم را جویا می شوی درمان بلدی ؟

درمان حالی که نمی دانم را بلدی ؟؟

حالم چِرت ترین حال است، درمان بلدی ؟؟
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,067
پسندها
70,078
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #20
میاد پیشتون با خوشحالی باب اسفنجی،
عاشق آب این توپولی باب اسفنجی.

همیشه از باب اسفنجی و شعر هایش متنفر بودم.

اصلاً می گفتم مگر چِرت تر از این کاراتون هم هست.

مگر چِرت تر از پاتریک هم داریم .

من این روزها دوست دارم پاتریک شوم . همان قدر مهربان ، همان قدر خنگ ، همان قدر دوست داشتنی. ‌
 
امضا : Niloo.j
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا