روی سایت دلنوشته ی چک نویس یک چِرت نویس| نیلو - ج کاربر انجمن یک رمان

[Niloo.j]

عشقم تو را می خواهم .

می شود مال من باشی؟ مال خود خودم باشی؟

خیالت نه خودت مال من باشی ؟

هوایت نه نفست مال من باشد، می شود تمامت مال من باشد؟

محبوبم دوستت دارم، دوستم داری؟

عشقم می شود بیایی و مرا در آغوش بگیری؟

می شود محبوبم ، می‌شود جانانم ، می شود تمامم شوی؟

تمامت شوم ، تمامم می شوی ؟

می دانم چرت زیاد میگویم ولی این بار نه.

این بار چرت نمی گویم می‌شود مال من شوی ؟

 

[Niloo.j]

هی ...

آه ...

و دوباره ی هی...

این است حالم، حالی که دست خودم نیست.

حالی که هیچ چیز حالیش نیست، حالی که حال نیست.

نمی دانم حال است گذشته است یا آینده که برایم حالی نگذاشته ، حال و رمقی برایم نمانده.

حال بی حالی ، بدترین حال است ، نه خوبی نه بد .

نه هستی نه نیستی ، حال بی حالی ، بد حالیست ‌‌‌.

قسم به چشمانت حالم حال نیست که چِرت می گوید ‌.

 

[Niloo.j]

نه زندگی نه مرگ ، نه شادی نه غم ، نه خوشی نه ناخوشی، نه عشق و نه عشق ...

امان از بلاتکلیفی ، امان...

وای به روزی که ندانی زندگی کنی یا بمیری، بخندی یا گریه کنی، ندانی حالت خوب است یا بد ، ندانی عاشقی یا عاشقت...

بیا و تکلیفی بگو خدایا .

بیا و بگو چه نویسم ، بنویسم نقطه سر خط یا نقطه بگذارم و تمام کنم.

خدایا تکلیفم را مشخص کن بمانم یا بروم ، این جهان یا آن جهان.

خدایا یاری ام کن .

تکلیف ام را بگو که دیگر چِرت ننویسم.

 

[Niloo.j]

چِرت بودن و چِرت زندگی کردن سخت تر از چِرت نوشتن است .

محبوبم می دانی چرا؟

چِرت زیستن دست خودت نیست وقتی سرنوشت برایت همه چیز را چِرت رقم زده ولی چِرت نوشتن آسان است.

می توانی قلم بگیری و همه چیز همه ی رویاها و خیالهایت را بنویسی ، تمامی افکارت هر قدر که چِرت باشد‌‌.

افکار چِرت و نوشته چِرت بالاخره مخاطب دارد ولی روزگار چرت هیچ ندارد.

و تو می مانی تمامی هیچ ها...

 

[Niloo.j]

هوا گرگ و میش است مثل حال من ، چِرت و مزخرف.

آسمان دعوا دارد مانند گرگ و میشی که گرگ میخواهد شکمی از غذا سیر کند و میشی که فرار را بر قرار ترجیح می‌دهد.

آسمان جنگ است میان شب ماندن و صبح شدن.

حال من هم این است .

جنگی است در درونم ، میان غم و شادی.

بخندم یا گریه کنم.

اوووووف چه جنگی نابرابری است درونم...

 

[Niloo.j]

چرت یعنی من که باید بخوابم و بیدار و منتظر به در مانده ام که شاید بیایی.

چرت یعنی چشمانی که اکنون باید خواب باشد ولی خیره به صفحه گوشی است که نامت را ببیند و آرام شود ‌.

چرت یعنی همین حرفهای من که بین خواب و بیداری زده می‌شود.

گویی م**س.ت کرده باشم ، گیج گیج ام .

ولی باید ادامه دهم و بیدار بمانم .

نکند بیایی و من خواب بمانم ، محبوبم بیدارم بیدار...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Niloo.j]

سخت است نفس کشیدن در هوایی که تو نباشی.

محبوبم می دانی گریه شبانه ، بغض و درد شبانه چیست؟

چرت نمی گویم حقیقت است هنوز گریه دارد، حال و هوایم.

زیبایم می شود به چرت هایم پایان دهی ؟

می شود روشنی دهی به این جان نالانم، به این قلب سیاهم؟

می‌شود باشی و بمانی برای همیشه ؟

می‌شود لبخندت لالایی خوابم شود ؟

می شود دستت آغوش مادرانه ای باشد برایم ولی سخت باشد مثل پدرم؟

می‌شود ؟ بیخیال می‌شود به خوابم بیایی؟؟

هووووم کاش شود...

 

[Niloo.j]

قلبم تند می زند، دلیلش را نمی دانم.

تند تر میشود ، بدنم گر می‌گیرد.

چرت نمی گویم ،حالم اینگونه است.حالم حال نیست.
می دانی جانم دلم آغوشت را کم دارد، بیا و آرامم کن.
گفتم دوستت دارم ، همه گفتند انقدر چرت نگو دختر.

ولی انقدر تکرار کردم و گفتم دوستت دارم که هیچ کس حرفی برای گفتن نداشت.

وقتی تو گفتی دوستم داری من دیگر حرفی برای گفتن نداشتم و ندارم جز این که دوستت دارم.

و این قشنگ ترین چرت دنیاست .

 

[Niloo.j]

آمده ام جانم ، آمده ام چشم به راهت بمانم .

آمده ام تمام رسم دنیا را عوض کنم ، آمده ام تا بگویم دنیا غلط فکر می کند.

غلط فکر میکند که می گوید ما شدنی نیستیم چون رسممان مال هم نیست ، دیارمان مال هم نیست ، هوایمان مال هم نیست.

آمده ام بگویم اینها همه چرت اند.

بگویم مال همیم ، بگویم هوایمان یکی است چون دلمان یکی است.

آمده ام بگویم تمام چرت و پرت ها را دور بریز.

ما مال همیم ، همین و بس .

 

[Niloo.j]

افکارم ، احوالم ، حرفهایم همه و همه چرت و چرک شدند. دیگر این ذهن زنگ زده جوابی نمی دهد.
.
.
.

پ.ن: ممنون از همه کسایی که این چرت نوشته منو خوندن و کنارم موندن .

پایان