روی سایت دلنوشته ی چک نویس یک چِرت نویس| نیلو - ج کاربر انجمن یک رمان

[Niloo.j]

چرا ؟
چرا نشد؟
چرا نیامد؟
چرا رفت؟
چرا و چرا و چرا....

و سوالاتی که بی جواب می ماند.

دلهایی که می گیرد، تنگ می شوند، خفه می شوند،اصلانمی دانم چه می شود، شاید می میرد .

چرا شب می شود که تاریک شود دلم، چرا روز می شود که دوباره شروع شود تمام غمها، دردها، رنج ها.

چرا نمی توانم حرف بزنم؟ نه حرف میزنم کسی نمی‌فهمد.

چرا ....

اَه لعنت به حرفهایی که نمیتوان زد.

باز چِرت نوشتم می دانم .

 

[Niloo.j]

امروز می خندم ، قهقه می زنم ، صدایم را بلندتر
میکنم و باز می خندم .

حالم را نمیدانم ،خنده ام را نمی دانم .

اصلاً چرا می خندم؟

من ... من...وای نامم را یادم نمی آید ،حرفم را یادم
نمی آید، دلیل بودنم را یادم نمی آید.

بی خیال، تمام حال و افکارم چِرت است، بی خیالِ
همه چیز دوباره می خندم.

 

[Niloo.j]

دختری عاشق می شود.

پسری عاشق می شود.

هیچ کس به هیچ کس نمی رسد، هیچ کس معشوقه کسی نمی‌شود.

دختری دیدم هنوز چشم به راه بود که محبوبش بیاید،
در آغوش بگیرد و خانه ای رویایی برایش بسازد.

ولی کسی از این راه نمی آید.

کسی به دخترک بگوید منتظر نماند.

چه کسی دل دارد که چشم های منتظر دخترک را
ببندد،امیدش را نا امید کند.

آهای دخترک بلند شو کسی از راه نمی آید .

دخترک چِرت نمی گویم ، بخدا دروغ نمی گویم کسی
نمی آید منتظر نمان.‌...

 

[Niloo.j]

دوستت دارم.

میخواهم فریاد بزنم دوستت دارم، مگر چه عیبی دارد؟

مگر بد است دختری فریاد بزند دوست داشتنش را؟

نفسم از دوریت بالا نمی آید، دلم برایت تنگ است، دلم هوایت را میخواهد که در آن نفس بکشد، جان بگیرد.

بخدا دوستت داشتن عیب نیست، عاشقی عیب نیست، فداشدن عیب نیست.

چِرت است اگر بگویید زشت است دختر عاشق شود و همه جا جار بزند.

چِرت است اگر بگویید زشت است که بگویید دلدادگی عیب است، جان دادن برایش عیب است.

امروز اینها چِرت هستند و حرفهای من صادقانه ترین حرف دنیاست.

محبوبم دوستت دارم.

 

[Niloo.j]

شب شد .
صبح شد.
و باز شب شد.
و تکرار و تکرار و تکرار.

خسته ام از این همه تکرار ،خسته ام از این همه درد.
خدایا تمامش کن.
نه زبان گاز میگیرم.

خدایا شکرت .
خدایا چند وقتی ایست چِرت زیاد میگوییم‌، تو به دل
نگیر.
فقط خسته ام .

خدایا شکرت...

 

[Niloo.j]

نیستی جواب حال خرابم را بدهی.

محبوبم نیستی اشک چشمانم را با دستهای مردانه ات
پاک کنی.

دلم برایت تنگ است به این وقت به این شب به این بغض قسم دلم تنگ است.

لعنت به شرط چِرتی که باهم گذاشتیم.

من توان این جدایی را ندارم، بخدا قسم کم آورده ام.

به این حال خرابم کم آوردم.

بیا چِرت نگوییم ، بیا منطقی حرف بزنیم ، بیا جانم .

جانانم بیا ، محبوبم بیا، معشوقم بیا‌‌.

دلم هوایت را کرد، بیا که روزه ام را این بغض و اشک باطل نکند.

 

[Niloo.j]

نیستی که پشتم باشی کنارم باشی.

نیستی چتر روی سرم باشی.

نیستی که نگذاری کسی چِرت و پرت تحویلم ندهد.

چِرت می گویم می دانم ، شدنی نیست ، آمدنت ، بودنت ،کنارم ماندنت.

دلم به همین چِرت ها خوش است ، همین چِرت و پرت ها را هم نگوییم دلم می ترکد.

قلبم درد می کند ، تیر میکشد، سرم گنجایش این همه افکار چِرت را ندارد.

 

[Niloo.j]

بند افکارم چند وقت ایست پاره شده است.

نمی دانم شاید من خود آن ها را پاره کرده ام، چند وقت ایست که ذهنم نمی‌کشد ،قلبم نمی‌زند ، دستم نمی‌نویسد ، حتی بغضی هم به سراغم نمی‌آید.

نکند سنگ شده ام .

نکند روزگار مرا دیوانه کرده ، نکند جنون به سرم زده ، نکند قلبم...

نه خدا نکند قلبم ،قلب نباشد.

امروز هم چِرت فقط نوشتم و عاشقانه ای ، دلتنگی ، بغضی ، آهی ، دردی به سراغم نیامد.

خوشحال باشم یا غمگین هووووف نمیدانم.

 

[Niloo.j]

شعر بنویسم خوب است محبوبم برایت؟

شعر به سبک شاملو بنویسم یا سعدی و حافظ.

مولانا شوم چطور است یا نیما.

بنویسم آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
دیدم شهریار زودتر نوشت.

خواستم بنویسم الا یا ایها الساقی دیدم حافظ نوشت.

من ماندم و نه شور نوشتن شعر ، نه نای دلنوشته ای هرچند چِرت.

 

[Niloo.j]

حالم مثل نوشته هایم چِرت است.

واقعا نمیدانم چه شده بهتر بگویم چه مرگم شده است که حالم دست خودم نیست.

اشک های لعنتی ام روی چک نویس چرت نوشته ام
می ریزند و آنها را چرت تر از قبل میکنند.

خدایا یاریم کن .

خدایا این حال را نمیخواهم .

این آشفتگی، بی حالی را نمیخواهم .

این حال چرت را نمی خواهم.

خدایا تمامم کن...