- ارسالیها
- 1,160
- پسندها
- 7,043
- امتیازها
- 24,673
- مدالها
- 16
- سن
- 27
- نویسنده موضوع
- #31
زمستان است اما حال و هوایم عجیب پاییزی است.
آن ابرهای سیاهی که بر آسمان روحم سایه میاندازند را، ببین!
آنقدر سریع بر پیکر چشمهایم میبارند که به هیچ تصویری فرصت دیدن را نمیدهند.
صدای شیون های زنی در کوچههای دلم، قلبم را تپش انداخته است.
غصههایم چون برگ های پاییزی از دیوار قلبم بر روی زمین دلم فرود میآیند.
صدای خشخش این غصهها زیر قدم های بغضم با تیر به گوشهایم اصابت میکند.
روحم در برابر وزش شدید غمها میشکند و عصا به دست قدم برمیدارد.
زمستان است اما حال و هوایم عجیب پاییزی است.
آن ابرهای سیاهی که بر آسمان روحم سایه میاندازند را، ببین!
آنقدر سریع بر پیکر چشمهایم میبارند که به هیچ تصویری فرصت دیدن را نمیدهند.
صدای شیون های زنی در کوچههای دلم، قلبم را تپش انداخته است.
غصههایم چون برگ های پاییزی از دیوار قلبم بر روی زمین دلم فرود میآیند.
صدای خشخش این غصهها زیر قدم های بغضم با تیر به گوشهایم اصابت میکند.
روحم در برابر وزش شدید غمها میشکند و عصا به دست قدم برمیدارد.
زمستان است اما حال و هوایم عجیب پاییزی است.
آخرین ویرایش توسط مدیر