نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مشاعره مشاعره با اشعار سيد مهدى موسوى

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #41
دوید مادر و در چشم های او نِگریست
-«سلام... » بعد درآن بازوان خسته گریست

که تشنه است کویری که در تنش دارد

که هفت سال و دو ماه است که عطش دارد
دارم یواش یواش که از هوش می روم

پیچیده توی جمجمه ام هی صدای دست

هی دست دست می کنی و من که مرده ام

آن کس که نیست ، خسته شده از هر آنچه هست
 
امضا : m.sina

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,988
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #42
دارم یواش یواش که از هوش می روم

پیچیده توی جمجمه ام هی صدای دست

هی دست دست می کنی و من که مرده ام

آن کس که نیست ، خسته شده از هر آنچه هست
تمام شهر فراموش کرده‌اند تو را
مهم نبود…
مهم نیست…
باز منتظرم!
 
امضا : بَهآرنارنج
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #43
تمام شهر فراموش کرده‌اند تو را
مهم نبود…
مهم نیست…
باز منتظرم!
موشی از پشت تخت می‌گذرد
در تنم گریه‌ای‌ست جرواجر
موس بر روی میز می‌لغزد
عکس خورشید توی کامپیوتر
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #44
موشی از پشت تخت می‌گذرد
در تنم گریه‌ای‌ست جرواجر
موس بر روی میز می‌لغزد
عکس خورشید توی کامپیوتر
رسید نامه ات امّا... نه! عاشقانه نبود



حدیث غمزه ی لیلا و مرگ مجنون بود

رسید نامه ات امّا وصیّت خون بود



نگاه کن پسرت را که شکل درد شده!
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #45
رسید نامه ات امّا... نه! عاشقانه نبود



حدیث غمزه ی لیلا و مرگ مجنون بود

رسید نامه ات امّا وصیّت خون بود



نگاه کن پسرت را که شکل درد شده!
هر آنکه ماند گرفتار واژه ی خود شد
تو رفتی از برِ ما و هر آنچه می شد، شد

به باد طعنه گرفتند کار مَردَم را
سکوت کردم و خوردم صدای دردم را
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #46
هر آنکه ماند گرفتار واژه ی خود شد
تو رفتی از برِ ما و هر آنچه می شد، شد


به باد طعنه گرفتند کار مَردَم را
سکوت کردم و خوردم صدای دردم را
آن سایه ای که پشت سرت راه می رود

گرگی مخوف در کت و شلوار عابر است!
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #47
آن سایه ای که پشت سرت راه می رود

گرگی مخوف در کت و شلوار عابر است!
توی زیبایی ات شعار بده

موی تب کرده را به باد بریز

عرق کارگر شو قبل از مزد!

اوّلین پیک را زیاد بریز
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #48
توی زیبایی ات شعار بده

موی تب کرده را به باد بریز

عرق کارگر شو قبل از مزد!

اوّلین پیک را زیاد بریز
زندگی بچّه ای بدون توپ

گیج، در یک زمین خاکی بود

باختن بی مسابقه، بی هیچ!

زندگی چیز دردناکی بود!
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #49
زندگی بچّه ای بدون توپ

گیج، در یک زمین خاکی بود

باختن بی مسابقه، بی هیچ!

زندگی چیز دردناکی بود!
در این دیار آمدن نو بهار پوچ

تنها دلیل رفتن مرغ مهاجر است

دارد قطار فاجعه نزدیک می شود

بمبی هنوز در چمدان مسافر است
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #50
در این دیار آمدن نو بهار پوچ

تنها دلیل رفتن مرغ مهاجر است

دارد قطار فاجعه نزدیک می شود

بمبی هنوز در چمدان مسافر است
توی زنجیر هم نمی خواهم

پیش ِ آدم فروش گریه کنیم

بغلم کن «شقایق» غمگین

تا که با «داریوش» گریه کنیم!!
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا