روی سایت دلنوشته تو|Unbreakableکاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

فاطمه عبدالهی

نویسنده برتر + مدیر بازنشسته
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/18
ارسالی‌ها
2,751
پسندها
33,275
امتیازها
66,873
مدال‌ها
32
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #11
صدای امواج دریا مرا به آرامش دعوت می‌کند. کفش‌هایم را رها می‌کنم و با پای برهنه در ساحل قدم می‌زنم. مرور خاطراتم با تو را دوست دارم با اینکه قلبم را به درد می‌آورند و نفسم را تنگ می‌کنند. وقتی ابراز علاقه کردی را به خاطر می‌آورم. درست مانند همان روز؛ نفسم در سینه حبس می‌شود و قلبم با هیجان خون را پمپاژ می‌کند. دستانم یخ می‌زنند.
اولین دیدارمان را به یاد می‌آورم. اشک چشمانم را تار می‌کند. به یاد آن روز لبخند می‌زنم و همزمان قطره اشکی از دیدگانم سرازیر می‌شود‌. چه پارادوکس غم انگیزی!
 

فاطمه عبدالهی

نویسنده برتر + مدیر بازنشسته
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/18
ارسالی‌ها
2,751
پسندها
33,275
امتیازها
66,873
مدال‌ها
32
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #12
در نبود تو؛ هوای دلم بارانی همراه با رعد و برق خطر ریزش اشک است!
 

فاطمه عبدالهی

نویسنده برتر + مدیر بازنشسته
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/18
ارسالی‌ها
2,751
پسندها
33,275
امتیازها
66,873
مدال‌ها
32
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #13
بر می‌گردم به دیار قضاوت‌های ناعادلانه! در این شهر متهم شدم، قاضی شدند، قضاوت کردند، حکم دادند. در این شهر عاشق شدن جرم است. در شهری عاشق شدم که عاشق شدن حکمش اعدام احساسات بود. هر قدمی که در خیابان‌های این شهر برمی‌دارم، خاطرات زنده می‌شوند. نفس‌هایم به شماره می‌افتد، دستانم یخ می‌زنند. عاشق شدن جرم بود و من مجرم شدم. با زانو‌هایم روی زمین فرود می‌آیم‌. شکستم زیر این بی‌عدالتی، شکستم و تقاص پس دادم. چه عدالتیست رفتن؟ عدالت این نبود! به اجبار قاضی این شهر باید برم و دست کشم از این عشق!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

فاطمه عبدالهی

نویسنده برتر + مدیر بازنشسته
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/18
ارسالی‌ها
2,751
پسندها
33,275
امتیازها
66,873
مدال‌ها
32
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #14
-تا ابد کنارتم!
سرم پر شده از صدای تو، نجوا‌های عاشقانه‌ات کَرَم کرد! چشمانت کورم کرد! عاشق شدم، یک عاشقِ دیوانه!
-دوست دارم.

سرم گیج رفت. چه جمله شیرین و قشنگی! باید بگذرم و رد شم! حکم قاضی شهر مرا وادار به ترکت کرد!
 

فاطمه عبدالهی

نویسنده برتر + مدیر بازنشسته
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/18
ارسالی‌ها
2,751
پسندها
33,275
امتیازها
66,873
مدال‌ها
32
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #15
ترک کردن تو، ترک کردن زندگیست!
چشمانت، صدایت، رفتارت... همه و همه زندگیه من شده است. چگونه ترک کنم زندگی‌ام را؟ روزی که از تو جدا شوم، احساسم خواهد مُرد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

فاطمه عبدالهی

نویسنده برتر + مدیر بازنشسته
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/18
ارسالی‌ها
2,751
پسندها
33,275
امتیازها
66,873
مدال‌ها
32
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #16
چشم‌هایت دنیای من است.
من در چشم‌هایت زندگی می‌کنم، نفس می‌کشم، غذا می‌خورم، تلویزیون نگاه می‌کنم، شعر می‌خوانم؛ اما حالا تو تیله‌های نگاهت را از من گرفته‌ای!
زندگی‌ من در چشمان تو خلاصه می‌شود، بدون چشم‌هایت چه کنم؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

فاطمه عبدالهی

نویسنده برتر + مدیر بازنشسته
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/18
ارسالی‌ها
2,751
پسندها
33,275
امتیازها
66,873
مدال‌ها
32
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #17
شدم مثل اون دختر بچه‌ای که با حسرت نگاهش رو به عروسک قشنگی توی ویترین دوخته بود اما اجازه نداشت بهش دست بزنه! اجازه نداشت نازش کنه! اجازه نداشت اون عروسک رو مال خودش کنه! اجازه نداشت قربون صدقه‌اش بره چون می‌ترسید! می‌ترسید عروسک نتونه فراموشش کنه، دخترک باید می‌رفت، نمی‌تونست عروسک رو وابسته خودش کنه بعد بذاره بره.
دخترک مجبور بود بره!
بالاخره پا رو دلش گذاشته و رفت.
اما یه چیزی تو دخترک شکست...

عروسک نگفت نرو!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

فاطمه عبدالهی

نویسنده برتر + مدیر بازنشسته
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/18
ارسالی‌ها
2,751
پسندها
33,275
امتیازها
66,873
مدال‌ها
32
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #18
تکه‌های شکسته قلبم از روی زمین برداشتم. سوزش بدی تو دستم حس کردم. صورتم از درد جمع شد؛ اما درد قلبم بیشتر آزارم می‌داد. تکه‌های شکسته قلبم رو روی میز تحریرم ولو کردم. چسب نواری کوچکی رو از کشو بیرون کشیدم و سعی کردم تکه‌های شکسته قلبم رو بهم بچسبونم.
تکه آخر چسب رو وسط قلبم چسبوندم و قلبم که حالا کج و کوله شده بود رو تو سینه‌ام گذاشتم.
می‌تپید؛ اما با درد!

کج کوله شده بود؛ اما یاد گرفته بود اعتماد نکنه! ‌
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

فاطمه عبدالهی

نویسنده برتر + مدیر بازنشسته
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/18
ارسالی‌ها
2,751
پسندها
33,275
امتیازها
66,873
مدال‌ها
32
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #19
می‌دونی، هنوز هم مثل قبلی برام اما نمی‌تونم خیلی چیزا رو فراموش کنم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

فاطمه عبدالهی

نویسنده برتر + مدیر بازنشسته
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/18
ارسالی‌ها
2,751
پسندها
33,275
امتیازها
66,873
مدال‌ها
32
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #20
گفتم خداحافظ
گفتا به سلامت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا