دلنوشته در عمق یک رویا |bahareh.s کاربر انجمن یک رمان

[bahareh.s]

خــوشـبـخـتـی یــنــی:وقـتـی داری اهـنـگـــ گــوش مــیدییــاد هـیـچ کسی نـیـفـتــی…

 

[bahareh.s]

کاش بودی...
کاش بودی تا عشق
را برای این مردم معنا میکردی
باورکن
از خدا که پنهان نیست
از "تو" چه پنهان
بعد از "تو" هر که آمد
یا معنای عشق را نمیدانست
یا اگر هم میدانست،ماندن را بلد نبود

 

[bahareh.s]

×زنده ام
×نه از جانی که مانده
×از استخوان های لجبازی که
×روی هم سوارند..!

 

[bahareh.s]

شاید قدرت دست کسانی می افتد
که هیچوقت به دنبالش نبوده اند

 

[bahareh.s]

وستت دارم،
و با خیالی از تو خواهم مُرد.
دفن خواهم شد.
در جایی که نشانش را نمیدانم...!

و سال‌ها بعد
شاید کسانی باشند،
که از سَر اتفاق،
در اعماق زمین
یا تکه‌ای از یک شهر سوخته،
مشتی خاک خواهند یافت!
که بوی عشق میدهد...

 

[bahareh.s]

Words are like Keys
If you choose them
right, they can open
any heart and
.shut any mouth

کلمات مثل کلید می مونن
اگه درست انتخابشون کنی میتونی هر قلبی رو باز کنی و
هر دهنی رو ببندی.

 

[bahareh.s]

روزها و شب‌ها ؛ مثل کلیشه هایی که از قبل تهیه شده باشند، می‌گذرند.
بسیار گند...
بسیار احمقانه...

 

[bahareh.s]

یه دیالوگی هست می گه اگه تو دلم رو
نشکنی،بقیه دلم رو میشکنن. باعث
افتخارمه که انتخاب کنم تو قلبم رو
بشکنی:)

 

[bahareh.s]

اینبار که به قبرستان های شهر رفتید،
روی یکی از آنها بایستید


فاصله شما تا آنها به نیم متر هم نمیرسد!
فرق شما و آنها تنها در "نیم متر" فاصله است


به فاصله ها فکر کنید، به کارهایتان، به نیم متر ها...
هیچ کس از فردا خبر ندارد


شاید تا فردا فاصله شما با آدم‌ها تنها نیم متر شود
زندگی را به کام هم تلخ نکنیم!

 

[bahareh.s]

ناگهان پنچره پر شد از شب ...
شب سرشار از انبوه صدا های تهی...
شب مسموم از هرم زهر آلود نفس ها ....