دلنوشته دخترانه هایم| shahbano کاربر انجمن یک رمان

[Shahbano]

حد و مرز دارند اما اگر از حدشان گذشتی پایش هم بمان، بمان که اگر بمانی، او هم تا بمیرد پا به پایت میمیرد تا آخ نگویی.

 

[Shahbano]

دختر ها همان ملکه هایی هستند که پادشاه بدون آنها هیچ است.

 

[Shahbano]

دختر ها اینگونه اند، به دخترانگی هایشان و رفتار های دخترانه و شاید هم بچگانه هایشان احترام بگذار که آنها دست خداوند روی زمین هستند، دختر ها مانند ابر بهارند که گاهی دلشان بی بهانه میگیرد.

 

[Shahbano]

پس فقط در برابر آنها سکوت کن که گاهی خدا هم در عجب خلق خودش میماند.

 

[Shahbano]

مهربانیشان یعنی اینکه تا بوی مادرشان را حس نکنند، آرام نمیگیرند آنقدر تقلا میکنند تا حس کنند جایشان در کنارش مادرشان امن است.

 

[Shahbano]

مهربانیشان یعنی اینکه وقتی بابا نیامده، نمیخوابند، بهانه میگیرند، بغض و گریه امانشان را میبرد تا اینکه بابا را ببینند. او را بغل کند و در میان آغوش پدر خوابشان ببرد.

 

[Shahbano]

دختر همان است که دل هر کسی را میبرد و رضای هرکسی را میگیرد و آن است که آخر کار همه میگویند:
_ زبان دختر است دیگر.

 

[Shahbano]

دختر ها همانند که اگر ساعتی در خانه نباشند، خانه سوت است و کور. صدای خنده هایشان اگر در خانه نباشد، خانه سوت است و کور.

 

[Shahbano]

چه کسی جز دختر ها لذت بوسه بر موهایش از پدر را حس میکند و در محبتش غرق میشود‌.

 

[Shahbano]

چه کسی جز دختر ها لذت حرف های شبانه را با خواهرش یا کسی مانند خواهرش را درک میکند.