مشاعره مشاعره مشروط (واژگان)

[hadi]

ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
از بس که دست می‌گزم و آه می‌کشم
آتش زدم چو گل به تن لخت لخت خویش
«حافظ»


کلمه انتخابی (پیروزی)

امروز بهر حالی بغداد بخاراست
کجا میر خراسانست پیروزی آنجاست


صنما

 

[Alie.Z]

سبکباران برون بردند رخت از بحر بی‌پایان
نمی‌یابند بیرون شو گرانباران به ساحلها


سام

کنون پرشگفتی یکی داستان
بپیوندم از گفتهٔ باستان
نگه کن که مر سام را روزگار
چه بازی نمود ای پسر گوش دار
«فردوسی»



کلمه انتخابی (عنقا)

 

[hadi]

کنون پرشگفتی یکی داستان
بپیوندم از گفتهٔ باستان
نگه کن که مر سام را روزگار
چه بازی نمود ای پسر گوش دار
«فردوسی»



کلمه انتخابی (عنقا)

برو این دام بر مرغی دگر نه
که عنقا را بلند است آشیانه


زیبا روی

 

[Alie.Z]

درختی بُدی سال و مه بارور
خرد بیخ و دین برگ و بارش هنر


دروغگو

اتل متل توتوله بگم حسن کوچوله؟
تو کتابا نوشته: دروغگویی چه زشته!
اتل متل توتوله بگم حسن کوچوله؟
چوپانی بود دروغگو، دروغگو بود و هالو




کلمه انتخابی (بلوغ)

 

[Alie.Z]

امروز بهر حالی بغداد بخاراست
کجا میر خراسانست پیروزی آنجاست


صنما

با من صنما دل یک دله کن
گر سر ننهم آنگه گله کن
مجنون شده‌ام از بهر خدا
زان زلف خوشت یک سلسله کن
«مولانا»


کلمه انتخابی (طلا)

 

[hadi]

اتل متل توتوله بگم حسن کوچوله؟
تو کتابا نوشته: دروغگویی چه زشته!
اتل متل توتوله بگم حسن کوچوله؟
چوپانی بود دروغگو، دروغگو بود و هالو




کلمه انتخابی (بلوغ)

چه طعن‌هاست که اطفال شاخ می‌نزنند
به گونه گونه بلاغت بلوغ طوبی را


زهر

 

[hadi]

با من صنما دل یک دله کن
گر سر ننهم آنگه گله کن
مجنون شده‌ام از بهر خدا
زان زلف خوشت یک سلسله کن
«مولانا»


کلمه انتخابی (طلا)

رنگ زردما عیار قدرت‌عشق است وبس
این طلا بی‌پرده دارد جوهر اکسیر را


بیدل

 

[Alie.Z]

برو این دام بر مرغی دگر نه
که عنقا را بلند است آشیانه


زیبا روی

زیبارویان جهان رحم ندارد دلشان
باید از جان گذرد هر که شود عاشقشان
روز اول که سرشتند ز گل پیکرشان
تکه سنگی بود اندر دلشان همان شد گلشان




کلمه انتخابی (بسطام)

 

[hadi]

زیبارویان جهان رحم ندارد دلشان
باید از جان گذرد هر که شود عاشقشان
روز اول که سرشتند ز گل پیکرشان
تکه سنگی بود اندر دلشان همان شد گلشان




کلمه انتخابی (بسطام)

کامل بسطام در تقلید فرد
اجتناب از خوردن خربوزه کرد


اقبال

 

[Alie.Z]

چه طعن‌هاست که اطفال شاخ می‌نزنند
به گونه گونه بلاغت بلوغ طوبی را


زهر

هله، رفتیم و گرانی ز جمالت بردیم
روی ازینجا به جهانی عجبی آوردیم
دوست یک جام پر از زهر چو آورد به پیش
زهر چون از کف او بود، به شادی خوردیم
«مولانا»



کلمه انتخابی ( رخت سفر)