متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دلنوشته خانم گیج | سوگند.مهراد کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع سوگند.مهراد
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 35
  • بازدیدها 1,431
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

سوگند.مهراد

کاربر نیمه فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
613
پسندها
2,141
امتیازها
12,773
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #1
(ن والقلم و ما یسطرون)
نام دلنوشته: دلنوشته خانم گیج
نویسنده: سوگند.مهراد
ویراستار: Violet-B

515007_86b2b8d15810c280974f0b90ce198f80.jpg

تگ: محبوب

مقدمه: شاید گیج‌کننده باشد ولی واقعیت است...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,371
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • #2
457291_44db087e1359b37f105360906dec08af.jpg

" به نام ایزد منان "

هر انچه از دل برآید، خوش آید!

کاربر گرامی نهایت قدردانی را داریم که نوشته های زیبایتان را در انجمن یک رمان به اشتراک می گذارید!
خواهشمندیم پیش از پست گذاری و شروع دلنوشته ی خود، قوانین زیر را به خوبی مطالعه بفرمایید.

"قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"

پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد دل‌نوشته بدهید. توجه داشته باشید که دل‌نوشته‌های تگ‌دار نقد نخواهند شد و در صورت تمایل به درخواست نقد، قبل از درخواست تگ این کار را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Maede Shams

سوگند.مهراد

کاربر نیمه فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
613
پسندها
2,141
امتیازها
12,773
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #3
از این بیشتر نگرانت باشم...
سردت باشد حسش می‌کنم!
توی گلویت پر باشد از بغض
من این‌جا شروع می‌کنم
از این بیشتر عاشقت باشم
اگر هم معشوقم نباشی،
در هر جای دنیا باشی
تپش قلبت را می‌شنوم...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

سوگند.مهراد

کاربر نیمه فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
613
پسندها
2,141
امتیازها
12,773
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #4
اگه دوریت روحم رو نبره
مطمئنم خیلی زود پیرم می‌کنه!
چرا این‌قدر دور می‌شی از من؟
آخه کسی بهت اجازه نمی‌ده
تو این‌قدر بهش بگی دیوونه...
اون هم با جان اسمت رو بیاره!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

سوگند.مهراد

کاربر نیمه فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
613
پسندها
2,141
امتیازها
12,773
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #5
مادر!
دنیا مثل داستان‌های تو نبود؛
شروعِ غمگین با شادی تمام شود!
همه آمدند یک مشت شادی دست‌مان دادند و رفتند
غمگینی ازمان می‌بارد...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

سوگند.مهراد

کاربر نیمه فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
613
پسندها
2,141
امتیازها
12,773
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #6
خواستم با قطره‌های باران...
دیروز یک شعر برات بنویسم
ولی اون هم پیدا نبود؛
مثل خودت!
دیگه با اشک نوشتمش
تو نیومدی و بی‌صدا پاکش کردم... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

سوگند.مهراد

کاربر نیمه فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
613
پسندها
2,141
امتیازها
12,773
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #7
نفسم نمی‌دانم چرا از من شعر می‌خواهی
شعر که همه‌اش خیال است...!
من واقعا عاشق تو هستم!
شعر چه کسی مثل من شیداست؟
نمی‌دانم چرا درکم نمی‌کنی
چه کسی کلمه مثل دل خودم
عشق تو در قلبش است؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

سوگند.مهراد

کاربر نیمه فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
613
پسندها
2,141
امتیازها
12,773
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #8
این‌قدر منتظرت می‌شینم...
تا مثل باد دیوونه می‌شم!
به دنبال برگ‌ها می‌رم
به یاد قدم زدن با تو...
با خودم زمزمه می‌کنم:
«تو رو خدا این‌قدر تند نرو!»
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

سوگند.مهراد

کاربر نیمه فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
613
پسندها
2,141
امتیازها
12,773
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #9
دوست داشتنت شبیه باد است!
وقتی بخوام روشن بشم...
میای و خاموشم می‌کنی!

دوست داشتنت شبیه باد است!
وقتی هم روشن شدم
میای و شعله‌ورم می‌کنی...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

سوگند.مهراد

کاربر نیمه فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
613
پسندها
2,141
امتیازها
12,773
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #10
بعدِ تنگنا خدا شادی می‌فرسته
بعضی وقت‌ها هم مرگ رو به گرگ می‌سپاره
خدا هیچ‌کارش بدون حکمت نیست!
کم کسی می‌دونه منظورش چیه... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا