نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مشاعره مشاعره با اشعار خودمان

  • نویسنده موضوع زینب میشی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,021
  • بازدیدها 99,683
  • کاربران تگ شده هیچ

fateme donya

رفیق جدید انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
35
پسندها
654
امتیازها
3,803
مدال‌ها
6
  • #2,811
تو همانی که می توان بر شانه اش تکیه کرد
بی آنکه هراس از افتادن پهنای بلند شانه اش لرزه بر جانت کند
در پس پستی بلندی های این شهر کهن
کیست همچون من که باشد عاشق زارت بگو
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • #2,812
در پس پستی بلندی های این شهر کهن
کیست همچون من که باشد عاشق زارت بگو
و کاش می‌توانستم جان به فدایت کنم
اما حیف که خود من نیز از تو وجود تو جان می‌گیرم
ای جان جانان
 

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #2,813
و کاش می‌توانستم جان به فدایت کنم
اما حیف که خود من نیز از تو وجود تو جان می‌گیرم
ای جان جانان

ناز تو کرده خراب خانه ی دل ویرانه دل
تا کجا باید کشید ناز تو ای دیوانه دل
 
امضا : زینب میشی

._.Negar

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
235
پسندها
3,054
امتیازها
16,633
مدال‌ها
10
  • #2,814
لبریزِ از ماتم به کنجِ ویرانه خانه ای،
دیدم نشسته بود پیری مُکَدَّر و حَزین
گفتم چه شد تورا در این وادیِ غَریب؟!
بُگشاد لب به سخن و قصّه ای غَمین...
 
آخرین ویرایش

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • #2,815
لبریزِ از ماتم به کنجِ ویرانه خانه ای،
دیدم نشسته بود پیری مُکَدَّر و حَزین
گفتم چه شد تورا در این وادیِ غَریب؟!
بُگشاد ل**ب به سخن و قصّه ای غَمین...
نمیدانم چه شد که اینگونه دل به تو دادم
و نمیدانم چه شد که اینگونه دلم را شکستی
ای دلبر من
 

Regina

کاربر حرفه‌ای
سطح
43
 
ارسالی‌ها
1,846
پسندها
75,252
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
  • محروم
  • #2,816
نمیدانم چه شد که اینگونه دل به تو دادم
و نمیدانم چه شد که اینگونه دلم را شکستی
ای دلبر من
نازنینا من تو را مانند جان می خواهمت
هر که هم گوید غلط بوده، خودش میخواهدت:)
 
امضا : Regina

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • #2,817
نازنینا من تو را مانند جان می خواهمت
هر که هم گوید غلط بوده، خودش میخواهدت:)
تمنا می کنم برای داشتنت برای بودنت
و می دانم این شیرین ترین خواهش دنیاست
 

Regina

کاربر حرفه‌ای
سطح
43
 
ارسالی‌ها
1,846
پسندها
75,252
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
  • محروم
  • #2,818
تمنا می کنم برای داشتنت برای بودنت
و می دانم این شیرین ترین خواهش دنیاست
تا به تو دل سپردم، آمده و بگفتند
عادت دلرباییت بهر همه عیان است...
 
امضا : Regina

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • #2,819

Àli Řeza

نو ورود
سطح
2
 
ارسالی‌ها
13
پسندها
209
امتیازها
1,015
مدال‌ها
2
  • #2,820
یک‌بار گذر کردم،یک عمر نظر کردم
این شور به‌‌سَر کردم،از خانه به مِیخانه
من چشم از او دیگر،بستن نتوانم چند
شَمعی زِ میان باشد،در چرخشِ پروانه.
 

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا