***
یکجا، در کتابی خواندم:
مجرم همیشه به صحنهی جرم برمیگردد...
نویسندهی دروغگو... !
پاییز چند سال قبل، مرتکب جرم شد؛
مردی که قلب مرا شکست؛
مگر شکستن قلب، جرم نیست آقای نویسنده؟!
مجرم فراریِ من رفت
فرار کرد؛
و هرگز به محل جرم خودش برنگشت.
از آن روز همهی فصلها پاییز شد.
اما مجرم، مگر فصل هم میشناسد؟
دروغ است!
مجرم به صحنهی جرم باز نخواهد گشت!