- ارسالیها
- 957
- پسندها
- 4,300
- امتیازها
- 18,373
- مدالها
- 16
- نویسنده موضوع
- #91
«تولدت مبارک من»
همیشه وقتی در فیلم و سریالها میدیدم که کسی تولدش را تنهایی جشن میگیرد چقدر خندهام میگرفت...
میگفتم مگر اینها پدر و مادرشان کنارشان نیست؟ پس چرا تنها جشن میگیرند، آن هم با گریه؟
تولدم است...
تنهای تنها به شمعهای روشن خیرهام...
چشمانم لبالب پر از بارانیست که هیچ وقت نبارید...
یکسال دیگر تقویمم ورق خورد و یک سال دیگر پیرتر شدم در حسرتت...
خندهدار است... همه کنارم هستند ولی تنهاییام عمیقتر از شلوغیهاست...
دیگر خستهام از اینکه هر بار کنار کیک تولد با قاب عکست نشستم و تو را با چشمان پر از اشک از خدا خواستم...
میدانی یادم میآید که خدا هم مردن مرا دید ولی توی بیمعرفت مردنم را دیدی و گفتی یک روز همه میمیرند...
و در را پشت سرت بستی و رفتی...
اشک از چشمانم...
همیشه وقتی در فیلم و سریالها میدیدم که کسی تولدش را تنهایی جشن میگیرد چقدر خندهام میگرفت...
میگفتم مگر اینها پدر و مادرشان کنارشان نیست؟ پس چرا تنها جشن میگیرند، آن هم با گریه؟
تولدم است...
تنهای تنها به شمعهای روشن خیرهام...
چشمانم لبالب پر از بارانیست که هیچ وقت نبارید...
یکسال دیگر تقویمم ورق خورد و یک سال دیگر پیرتر شدم در حسرتت...
خندهدار است... همه کنارم هستند ولی تنهاییام عمیقتر از شلوغیهاست...
دیگر خستهام از اینکه هر بار کنار کیک تولد با قاب عکست نشستم و تو را با چشمان پر از اشک از خدا خواستم...
میدانی یادم میآید که خدا هم مردن مرا دید ولی توی بیمعرفت مردنم را دیدی و گفتی یک روز همه میمیرند...
و در را پشت سرت بستی و رفتی...
اشک از چشمانم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر