متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته خ**یا*نت خاموش|تصویر رویا کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع رویای محال
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 113
  • بازدیدها 5,892
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

رویای محال

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
957
پسندها
4,300
امتیازها
18,373
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • #71
«تظاهر به دوست داشتن»

رو راست بودن رو از شیطان یاد بگیرین!
که "دروغ" نگفت
جهنم رو به جان خرید،
ولی تظاهر به دوست داشتن آدم نکرد...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

رویای محال

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
957
پسندها
4,300
امتیازها
18,373
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • #72
نفس‌هایم وصلت بود...
وقتی رفتی، به نفس نفس افتاده بودم...
نفس‌هایت را وصل او کردی؟
که من دارم این‌جا خفه می‌شوم؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

رویای محال

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
957
پسندها
4,300
امتیازها
18,373
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • #73
«می‌ترسیدم»

می‌ترسیدم...
از روزی که دیگری را به من ترجیح بدهی...
راست می‌گویند...
از هر چه بترسی...
عینا به سرت می‌اید...
ترجیح دادی...
او را به من...
ترجیح دادم...
تو را به همه...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

رویای محال

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
957
پسندها
4,300
امتیازها
18,373
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • #74
«دروغ است»

می‌گویند ادم‌های جدیدی وارد زندگی‌ات خواهند شد...
که تو دیگر به گذشته خواهی خندید...
دروغ است...
ادم‌های جدیدی امدند...
من فقط به حال گذشته اشک ریختم...
چون تو...
از هیچ کجای زندگی‌ام نرفتی...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

رویای محال

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
957
پسندها
4,300
امتیازها
18,373
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • #75
غمی که در دلم است...
بی انتهاست...
یک غم در مسیر ناکجا آباد...
 

رویای محال

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
957
پسندها
4,300
امتیازها
18,373
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • #76
«آواز چکاوک»

گاهی اواز چکاوک...
خبر از مرگ یک عشق ناسرانجام می‌دهد...
گاهی اواز یک چکاوک خسته...
خبر از منی که دیگر من نخواهم شد می‌دهد...
گاهی خبر از مرگ یک قلب...
در خاموشی را می‌دهد...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

رویای محال

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
957
پسندها
4,300
امتیازها
18,373
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • #77
«خداحافظی تلخ»

خداحافظی کردیم...
از این خداحافظی‌های با دعوا و بحث و جدل نه...
فقط اروم اروم...
از هم دور شدیم...
سرد شدیم...
و من...
فقط یک‌بار نگاه کردم...
به پشت سرم...
کاش یک ثانیه می‌گفت...
نرو...
با تمام توانم
به سویش پرواز می‌کردم...
ولی...
ارام راه خودش را رفت...
هه...
خیلی تلخ بود... رفتنش...
خیلی تلخ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

رویای محال

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
957
پسندها
4,300
امتیازها
18,373
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • #78
«مشکل است»

تا به حال شنیده‌ای که می‌گویند:
«شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است...
دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است...»؟
ولی...
من همانم...
که حتی اگر شیشه دلم هم...
به خاطر نامهربانی‌هایت شکسته باشد...
اگر بار دیکر فقط نامم را صدا زنی...
دوباره قلب شکسته‌ام...
برایت می‌زند...
دوباره فراموش می‌کنم...
خیانتت را...
رفتنت را...
دروغ‌هایت را...
حتی...
نبودنت را...
نامم را صدا بزن...
من با تمام توانم...
به سمتت خواهم دوید...
حتی اگر دلم شکسته باشد...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

رویای محال

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
957
پسندها
4,300
امتیازها
18,373
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • #79
«زندگی جهنمی»

آمد...
رفتی...
ماندم...
او آمد به زندگی تو...
تو رفتی از زندگی من...
من ماندم در زندگی جهنمی خود...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

رویای محال

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
957
پسندها
4,300
امتیازها
18,373
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • #80
«تمام من»

همه کار کردم...
تا بمانی...
گفتم نرو...
این دل من بی تو می‌ترسد...
از فرداهای بی تو...
فرداهای تاریک...
بروی دیووانه می‌شود...
این زن در نبودت...
باورم نمی‌شد...
بدون توجه به من...
رفتی...
همان‌جا فهمیدم که دیگر برایت تمام شدم...
همانطور که فهمیده بودم تمام من شده بودی....
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا