مشاعره مشاعره با اشعار محمد علی بهمنی

  • نویسنده موضوع Samira-M
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 98
  • بازدیدها 2,229
  • کاربران تگ شده هیچ

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
27/12/21
ارسالی‌ها
1,961
پسندها
6,250
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
سطح
13
 
  • #51
برخیز تا به چشم ببینی که چه دردناک
آیینه پیش روی تو دیوار می شود

دیگر به انتظار کدامین رسالتی
وقتی عصای معجزه ها مار می شود
دلخوش گرمای کسی نیستم
آماده ام تا تو بسوزانی ام
آمده ام با عطش سال ها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام
 
امضا : بَهآرنارنج

Nazanin_N

رفیق جدید انجمن
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/6/21
ارسالی‌ها
73
پسندها
581
امتیازها
3,013
مدال‌ها
7
سطح
6
 
  • #52
دلخوش گرمای کسی نیستم
آماده ام تا تو بسوزانی ام
آمده ام با عطش سال ها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام
می‌نوشمت که تشنگی‌ام بیشتر شود
آب از تماس با عطشم شعله‌ور شود
آنگاه بی‌مضایقه‌تر نعره می‌کشم
تا آسمان ِ کر شده هم با خبر شود
 

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,004
پسندها
6,120
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #53
می‌نوشمت که تشنگی‌ام بیشتر شود
آب از تماس با عطشم شعله‌ور شود
آنگاه بی‌مضایقه‌تر نعره می‌کشم
تا آسمان ِ کر شده هم با خبر شود
دلم فریاد می خواهد ولی در گوشه ای تنها
چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب

کجا دنبال مفهومی برای عشق می گرد!
که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب
 
امضا : m.sina
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Samira-M

Samira-M

مدیر بازنشسته شعرکده + شاعر انجمن
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
14/3/18
ارسالی‌ها
918
پسندها
15,337
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #54
دلم فریاد می خواهد ولی در گوشه ای تنها
چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب

کجا دنبال مفهومی برای عشق می گرد!
که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب

بعد تو قول و غزل هاست جهان را اما
غزل توست که در قولی از آن ما نیست

تو چه رازی که به هر شیوه تو را می جویم
تازه می یابم و بازت اثری پیدا نیست
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,004
پسندها
6,120
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #55
بعد تو قول و غزل هاست جهان را اما
غزل توست که در قولی از آن ما نیست

تو چه رازی که به هر شیوه تو را می جویم
تازه می یابم و بازت اثری پیدا نیست
تو گمی در من و من در تو گمم باور کن
جز در این شعر نشان و از اثری از ما نیست
من و تو ساحل و دیای همیم اما نه
ساحل اینقدر که در فاصله با دریا نیست
 
امضا : m.sina
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Samira-M

Samira-M

مدیر بازنشسته شعرکده + شاعر انجمن
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
14/3/18
ارسالی‌ها
918
پسندها
15,337
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #56
تو گمی در من و من در تو گمم باور کن
جز در این شعر نشان و از اثری از ما نیست
من و تو ساحل و دیای همیم اما نه
ساحل اینقدر که در فاصله با دریا نیست
تبی این کاه را چون کوه سنگین می کند آنگاه
چه آتش ها که در این کوه برپا می کنم هر شب
تماشایی است پیچ و تاب آتش ها.... خوشا بر من
که پیچ و تاب آتش را تماشا می کنم هر شب
 

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
27/12/21
ارسالی‌ها
1,961
پسندها
6,250
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
سطح
13
 
  • #57
تبی این کاه را چون کوه سنگین می کند آنگاه
چه آتش ها که در این کوه برپا می کنم هر شب
تماشایی است پیچ و تاب آتش ها.... خوشا بر من
که پیچ و تاب آتش را تماشا می کنم هر شب
با او چه خوب می شود از حال خویش گفت
دریا که از اهالی این روزگارنیست

امشب ولی هوای جنون موج میزند
دریا سرش به هیچ سری سازگار نیست
 
امضا : بَهآرنارنج

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,004
پسندها
6,120
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #58
با او چه خوب می شود از حال خویش گفت
دریا که از اهالی این روزگارنیست

امشب ولی هوای جنون موج میزند
دریا سرش به هیچ سری سازگار نیست
تا این غرل شبیه غزل های من شود
چیزی شبیه عطر حضور شما کم است

گاهی ترا کنار خود احساس می کنم
اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است
 
امضا : m.sina
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Samira-M

Samira-M

مدیر بازنشسته شعرکده + شاعر انجمن
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
14/3/18
ارسالی‌ها
918
پسندها
15,337
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #59
تا این غرل شبیه غزل های من شود
چیزی شبیه عطر حضور شما کم است

گاهی ترا کنار خود احساس می کنم
اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است
تنها و دل گرفته و بیزار و بی امید
از حال من مپرس که بسیار خسته ام
 

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
27/12/21
ارسالی‌ها
1,961
پسندها
6,250
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
سطح
13
 
  • #60
تنها و دل گرفته و بیزار و بی امید
از حال من مپرس که بسیار خسته ام
می پرسد از من کسیتی ؟ می گویمش اما نمی داند
این چهره ی گم گشته در آیینه خود را نمی داند

می خواهد از من فاش سازم خویش را باور نمی دارد
آیینه در تکرار پاسخ های خود حاشا نمی داند
 
امضا : بَهآرنارنج
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا