متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته‌ی يک روح يخ‌زده | Levi کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Lindaw
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 46
  • بازدیدها 2,598
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Lindaw

کاربر فعال
سطح
7
 
ارسالی‌ها
1,207
پسندها
8,153
امتیازها
31,973
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #1
به نام خالق دل‌ها
نام دلنوشته: يک روح يخ‌زده
نویسنده: آمین
ویراستار: Violet-B
219796

مقدمه:
من يک روح يخ زده‌ام
كه از سرمای قطرات چشمه‌ی عاشقی يخ زده‌ام... .
پناه آورده‌ام به گرمی مهر سجاده‌ی تو...
ای خدا!
نران مرا
به ياد بياور مرا!
كه هنوز بنده‌ای در دورترين نقطه‌ی اين دنيا
به اميد تو قدم برمی‌دارد... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Lindaw

Lindaw

کاربر فعال
سطح
7
 
ارسالی‌ها
1,207
پسندها
8,153
امتیازها
31,973
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #2
دو چشم در يک قفس در اسارت است
و يک دل در دريا پنهان است
رسم روزگار اين نيست
كه عشق...
زندان‌بان قفس و دريا باشد...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Lindaw

Lindaw

کاربر فعال
سطح
7
 
ارسالی‌ها
1,207
پسندها
8,153
امتیازها
31,973
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #3
زندگی مثه بازی دارته!
کافیه وقتی داری نشونه می‌گیری...
بادکنک مشکلات بترکه
تا تو بترسی و نشونه‌ت به خطا بره!
آره زندگی بیش از این نیست... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Lindaw

Lindaw

کاربر فعال
سطح
7
 
ارسالی‌ها
1,207
پسندها
8,153
امتیازها
31,973
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #4
فرقی ندارد به حالت...
كه در کوچه پس‌كوچه‌های تنهایی آواره‌ام

فرقی ندارد به حالت...
كه چشمانم سنگ‌تر از دلِ سنگت است

فرقی ندارد به حالت...
كه غم، يار منِ مجنون شده است... .

فرقي ندارد به حالت...
اما تو برای من فرق می‌كردی!
تو از جنس عشق بودی؛ نه بی‌اعتنایی...
و من خنثی مثل اتم‌های ستاره‌ها
كه ذره‌ذره می‌سوزند،
بودم و هستم...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Lindaw

Lindaw

کاربر فعال
سطح
7
 
ارسالی‌ها
1,207
پسندها
8,153
امتیازها
31,973
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #5
من مانده‌ام ز پا...
ولی آن دورها...
هنوز نوری‌‌ست
شعله‌ای‌ست
خورشیدِ روشنی‌ست
که می‌خوانَدَم مدام!
این‌جا درون سینه‌ی من زخم کهنه‌ای‌ست
که می‌کاهَدَم مدام... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Lindaw

Lindaw

کاربر فعال
سطح
7
 
ارسالی‌ها
1,207
پسندها
8,153
امتیازها
31,973
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #6
تو همانی هستی كه
نگذاشت دل من سوخته شود
ستاره‌ی آسمان‌های ظلمت شود...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Lindaw

Lindaw

کاربر فعال
سطح
7
 
ارسالی‌ها
1,207
پسندها
8,153
امتیازها
31,973
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #7
منم و
تكرار...
تكرار يک قصه!
و من خود راوی
كه قصه‌ی عشق را می‌گويد... .
شايد اسم اين راوی غم است!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Lindaw

Lindaw

کاربر فعال
سطح
7
 
ارسالی‌ها
1,207
پسندها
8,153
امتیازها
31,973
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #8
منم و يه شب افتضاح!
يه دورهمی مثه تنهایی
يه خنده مثه سكوت
يه نزديکی مثه دوری
و يه انسانيت مثه دورویی... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Lindaw

Lindaw

کاربر فعال
سطح
7
 
ارسالی‌ها
1,207
پسندها
8,153
امتیازها
31,973
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #9
آرزو می‌كنم
روزی چشم‌هايم تا ابد بسته شوند...!
تا نبينم
نگاه‌ها رنگارنگ است
و فريب دل ساده...
چه راحت شده است!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Lindaw

Lindaw

کاربر فعال
سطح
7
 
ارسالی‌ها
1,207
پسندها
8,153
امتیازها
31,973
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #10
دور نيست
تا رسيدن به ماه شايد هفته‌ای به درازا بكشد!
اما دور است به تو رسيدن...
زيرا تو نور هستی
و من يک جسم خاكی
چون سفالينه‌های لالجين... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Lindaw
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا