«یلدا» یعنی یک دوستت دارم طولانی از لب‌هایی که یک سال سکوت کرده بودند.

فیروزه مثنویات شعرکده: BPY مجموعه اشعار از میعادگاه دل | زهرا صالحی(تابان) نویسنده افتخاری انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Taban_Art
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 60
  • بازدیدها 1,581
  • کاربران تگ شده هیچ

Taban_Art

نویسنده افتخاری
سطح
27
 
ارسالی‌ها
1,517
پسندها
16,396
امتیازها
39,073
مدال‌ها
39
  • نویسنده موضوع
  • #41
***
آتش آغوشت مرا کم دارد این یک‌بار
باید بسوزانی مرا شاید کمی در سرنوشت خامم
جوری مرا دعوت به سیب سرخ حوا کن
شیرین شود از بوسه‌های محکمت کامم
***
 
امضا : Taban_Art

Taban_Art

نویسنده افتخاری
سطح
27
 
ارسالی‌ها
1,517
پسندها
16,396
امتیازها
39,073
مدال‌ها
39
  • نویسنده موضوع
  • #42
***

باز باران آمده، یک تو و یک من، یک قدم
می‌توانم عشق را با شعرِ تو جاری کنم
می‌زند گاهی به سر، مردانه شب راهی شوم
از خودم بگریزم و هر آنچه می‌خواهی شوم

***
 
امضا : Taban_Art

Taban_Art

نویسنده افتخاری
سطح
27
 
ارسالی‌ها
1,517
پسندها
16,396
امتیازها
39,073
مدال‌ها
39
  • نویسنده موضوع
  • #43
***

شب که شد باران زد و طوفان دمید
بویِ نامردی به هر کوچه خزید

***
 
امضا : Taban_Art

Taban_Art

نویسنده افتخاری
سطح
27
 
ارسالی‌ها
1,517
پسندها
16,396
امتیازها
39,073
مدال‌ها
39
  • نویسنده موضوع
  • #44
***
ماهیِ تُنگ عاشقی
بی تو برای من شده
مغزِ پُر از سردیِ تو
بی تو وبالِ من شده

قافیه‌ها محو شدن و
میون شعرِ من گُمن
بی تو این قصه رو من
بگو برای کی بگم؟
***
 
امضا : Taban_Art

Taban_Art

نویسنده افتخاری
سطح
27
 
ارسالی‌ها
1,517
پسندها
16,396
امتیازها
39,073
مدال‌ها
39
  • نویسنده موضوع
  • #45
***

و درگیر خیالاتِ محالی می‌شوم هر شب
وزان پس خیره به گل‌های قالی می‌شوم هر شب

***
 
امضا : Taban_Art

Taban_Art

نویسنده افتخاری
سطح
27
 
ارسالی‌ها
1,517
پسندها
16,396
امتیازها
39,073
مدال‌ها
39
  • نویسنده موضوع
  • #46
***

دیریست که نامِ تو شده ورد زبانم
از عطر تنت بر تنِ گل‌ها نگرانم
گویند زِ زلفِ تو رَهی بر غمِ دل‌هاست
آن ره گذرد از دلم ای جان و جهانم

***
 
امضا : Taban_Art

Taban_Art

نویسنده افتخاری
سطح
27
 
ارسالی‌ها
1,517
پسندها
16,396
امتیازها
39,073
مدال‌ها
39
  • نویسنده موضوع
  • #47
***

سیمِ اول را نواختم از برایِ مویِ تو
از برایِ فتح یک دم مرگ در آغوشِ تو

سیمِ دوم را کمی با مکث اما فکرِ تو
ضربه‌ای زد مثلِ حرفِ آخرِ لب‌های تو

سیم سوم را که زد دستم، شکست با اشک‌ها
سیمِ آخر را زدم انگار که دستم گُر گرفت با شک، آه

سیم سوم ای چه در دل داشتی؟
درد من را تا کجا انباشتی؟

درد من تا آخرین سیم داشت راه
آخرین سیم، در قرارِ آخرِ گنجشک‌ها

***
 
امضا : Taban_Art

Taban_Art

نویسنده افتخاری
سطح
27
 
ارسالی‌ها
1,517
پسندها
16,396
امتیازها
39,073
مدال‌ها
39
  • نویسنده موضوع
  • #48
***

برای نامه‌های ناتمامم
برای غصه های بی‌شمارم
برای لحظه‌های بی‌امانم
برای ناله‌های بی‌جوابم
خدایا من به تو امیدوارم
دل و جان را به راهت می‌سپارم

***
 
امضا : Taban_Art

Taban_Art

نویسنده افتخاری
سطح
27
 
ارسالی‌ها
1,517
پسندها
16,396
امتیازها
39,073
مدال‌ها
39
  • نویسنده موضوع
  • #49
***

وقتی که غمت بهانه از سر گیرد
هر تشنه کنار چشمه هم میمیرد
انقدر نبوده ای که حتی حالا
پپیشم که نشسته ای دلم میگیرد

***
 
امضا : Taban_Art

Taban_Art

نویسنده افتخاری
سطح
27
 
ارسالی‌ها
1,517
پسندها
16,396
امتیازها
39,073
مدال‌ها
39
  • نویسنده موضوع
  • #50
***

شیر درنده به دیدار شما رم شده است
دل دیوانه‌ام انگار که آدم شده است

من همان کوه غرورم که هنگام سلام
قِصه‌ی خم شدنش شهره‌ی عالم شده است

***
 
امضا : Taban_Art

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا