مثال ما چه بود؟ تو مثل ماه و من ماهی
تو رفتهای عزیز من ماندم و خودآزاری
تو آن طرف نشستهای کنار یار خودت
من این طرف مانده در کلاک تنهایی
تمام روز و شب خیال توست در سر من
به واقع تو رفتهای به خواب میآیی
صلای پای تو دائم به ذهن میشیند
چه صعب فُتاده دلم بر نژنگ بیماری
شبیه زلف نور در کبودی دیدمت عشق
چرا به پیکر جانم چو حجر میباری؟
ز هجر تکهتکهام به مرگ بنشسته
تو ولی یاد من کنی به وقت بیکاری