روی سایت دلنوشته قلم دلم | فائزه کاکاحاجی کاربر انجمن یک رمان

[فائزه کاکاحاجی]

من از
خیلی چیزا میترسم...
که شاید کسی بدونه به ترس هام بخنده...
اما من میترسم...
از بی تو بودن...
از ....

 

[فائزه کاکاحاجی]

عشق بی نهایت عجیبه،اونقدر غرق میشی که دنیا میشه دوحالت حرف های مشوق وباور هایی که مشوق باهاشون مشکل نداره،وقتی میاد لال میشه آدم،نه کلا که اگر اینطور بود شانس میاورد!...
جلوی کسی لال میشه که درک بالایی ازش نداره...
همه ی اهل شعر میدونند عشق چیه،که همینه، که میخوای هم سربه تنش نباشه ،هم آخ بگه دنیا رو خراب میکنی...
همینه که مجنون دیوونه نبود،فقط عاشق بود...
همین....

 

[فائزه کاکاحاجی]

حماقت همان رفتاری است که ما با حرف هایمان اجازه اش را به دیگران می دهیم!..

 

[فائزه کاکاحاجی]

چه بد است...
اینکه...
دنیارا...
درکسی خلاصه کنی...
که...
دنیایش...
خودش،است...

 

[فائزه کاکاحاجی]

فقط از گفتن یک نوع دروغ خجالت نمیکشم!...
آن هم دروغی که برای قایم کردن نقطه ضعف هایم باشد!...
تا غرورم بیهوده نشکند!...

 

[فائزه کاکاحاجی]

رقصیدن را دوست ندارم...
آنهم با ساز دیگران...
دوست دارم فقط،نوای آرام و محزونی به گوش برسد...
منم سر برروی شانه ای محکم بگذارم ودنیا تمام شود...
تمام شود هرآنچه دلم را لرزاند،سوزاند،ترساند...
حیف ،آرزوست،آرزو...

 

[فائزه کاکاحاجی]

دلم گیر است...
چون دلگیر است!
نه ماهَش گیر است،نه راهش دیراست
فقط قدری از دنیایش دلـ ...سیراست

 

[فائزه کاکاحاجی]

امروز،روزِ موجودیه که برای همه نگرانه وکسی واسه اون نه!
امروز روز کسیاییه که دونه دونه دقیقه های عمرشون روخرج ثمره های عمرشون میکنند!
امروز خیلی سبزه...
به افتخارگل هایی که عطرشون دنیا رو خوشبوکرده وآرامش مهمون!
همون دریا دل هایی که توی هر خونه ای چراغ و گرمای زندگین،اصن خود خون جاری توی رگ های زندگین،اصن خود خود زندگی هامونن...

 

[فائزه کاکاحاجی]

آینده یاقبرستان آرزوها؟

روزی خواهد رسیدکه برسنگِ سردقبرها می خوانیم
فلانی،متولدسال فلان،جوان ناکام به آرزوهای فلان
روزی خواهد رسیدمیگویند:
طفلکی درجوانی هدفی داشت انسان بزرگی شود،
نوربه قبرش ببارد آرزوداشت دکترشود،دردِمادر درمان کند.
دیگری بگوید:چه برسرآرزوهایشان آمده؟
واو بگوید:ظلم زمانه چشم ارزو وامیدشان راکور کردونیاز زنده ماندن به هرکاری مجبورشان کرد
وباز بپرسد:یعنی تلاش هایشان اینقدرناچیز بود!؟
واو جواب دهد:گاهی هرچقدربخواهی نمی شودکه نمی شود که نمی شود
نه که ناممکن واقعاناممکن باشد،نه
دنیایش جوری شده که باقانون جنگل جلومی رود!
برای بقا ورسیدن به آروزباید قَدَرباشی
بایدزوربگویی وظلم کنی ودل بشکنی
به بچه گنجشکان معصومم رحم نکنی
ازذات خوب خویش دورشوی وخانواده راکس، ندانی
درقانون...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[فائزه کاکاحاجی]

یه واقعیت تلخ هست که دنیای همه رو بهم میریزه...
ولی خب اینکه اون کس چه بلایی سرش میاد بستگی به شخصیتش داره!
وقتی بدون مقدمه همه چی اوار میشه ،خراب میشه،نابود میشه،یدفعه دنیا تاریک میشه!
بدترینش عشقه،وابستگیه!
بعد از اون مرگ عزیزترینه!
شوخی نیست!الکی هم نیست...
واقعا اتفاق میاوفته توی روز هزاران هزار نفر این رو تجربه میکنند،تیکه تیکه میشه جگرشون اما،یه عده فریاد میزنند ،یه عده غذا نمیخورن،یه عده نسبت به مهربونی هم واکنش میدن،یه عده افسره میشن میرن یه گوشه از آدم ها فراری میشن!...
ولی هیچ کس درداونی رو که از درون نابوده و خودش زده به بیخیالی رو نمیفهمه!
چه بسا متهم هم میشن به هوس،به بچگی،به کوچک بودن قلب بزرگشون!
وای به روزی که اون قلب بزرگ از همه خسته بشه ،وای به روزی که اون همه درد توی...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.