متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دلنوشته شاید دیگه نشه|samiar7 کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع سامیار زاهد
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 41
  • بازدیدها 2,750
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام دلنوشته: شاید دیگه نشه

نویسنده: samiar7

نام ویراستار: merry

مقدمه

می‌نویسم... نه برای تو!
نه برای بقیه!
می‌نویسم برای‌خودم.
برای دلم!
برای‌ کسی که بودم و حالا دیگه نیستم!
می‌نویسم. افکارم رو، رفتارم رو، عقیده‌هام رو.
می‌نویسم چون... ‌.
چون
شاید دیگه نشه!
جلد samiar.jpg
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #2
***
یاد گرفته‌ام؛
بگریم بی‌دغدغه.
بخندم بی‌بهانه.
برقصم بی‌ترانه.
برنجم بی‌گلایه.
و نظاره کنم آنچه نیستم
و نبینم آنچه هستم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #3
***
دلت را هنگامی غم می‌گیرد که نگاهت به دستان گره خورده‌ی دو آدم خیره می‌ماند و بس... ‌.
می‌دونی بن‌بست زندگی کجاست؟
وقتیه که نه حق رسیدن داری،
نه توان فراموش کردن!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #4
***
به آینه نگاه می‌کنم بیست بار عکس خودم را قد می‌کشم!
و به اندازه‌ی بیست‌سال کوچک‌تر می‌شوم!
گریه‌ام می‌گیرد. گریه می‌کنم!
بزرگ که می‌شوم، بغض تمام گریه‌هایم را می‌خورد… ‌.
چقدر زود بزرگ شدم… ‌.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #5
***
بین این‌همه شلوغی، یک نفر باشد که تو را بفهمد،
بس است!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #6
***
روزگاری غم برایم هیچ معنایی نداشت.
آمد و غم را برایم معنا کرد و رفت!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #7
***
گاهی دلت ”به راه” نیست!

ولى سر به راهى… ‌.

خودت را می‌زنى به “آن راه” و می‌روى… ‌.

و همه چه خوش‌باورانه فکر مي‌كنند... ‌.

که تــو “روبراهى”… ‌.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #8
***
قشنگی پاییز و هوای سرد اینه که می‌تونی نفس‌هاش رو هم ببینی!
سرم ظرفیت خاطراتم را ندارد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #9
***
آدم‌ها از داشتن کسایی که یه‌روز آرزوشون بود باهم باشن هم خسته می‌شن.
یعنی می‌خوام بگم زیاد واسه‌ی نداشته‌هاتون غصه نخورین.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #10
***
جنگ نا‌برابری‌ست بین من و پاییز؛ من دست خالی و پاییز مجهّز به سلاح غم!
چه فرقی می‌کند؟
مرداد و بهمن، آذر و خرداد!
هوای زندگی بی ‌تو،
دَمـادَم ابـری و سـرد است!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا