متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دلنوشته اَشک نِوشتِه | Arshida.AB کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع wakeup
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 25
  • بازدیدها 1,371
  • کاربران تگ شده هیچ

wakeup

کاربر ارشد
سطح
7
 
ارسالی‌ها
3,628
پسندها
12,914
امتیازها
54,873
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #11
می گویَند
وَقتی میگِریَد دُختَری
میلَرزَد عرش الهی
...​

الهی!
حَواسَت هست که دُختَری
دَر تَنگیِ دِلَش
که دَرد دآرد رَد هر زَخمی
میریزَد بآرآنی اَشکی!​



دُختَرِ _تَنهآیی
 
آخرین ویرایش
امضا : wakeup

wakeup

کاربر ارشد
سطح
7
 
ارسالی‌ها
3,628
پسندها
12,914
امتیازها
54,873
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #12
مَن برآیَت مآنند عَروسَکی بودَم
که تآ چَند وَقت دوست دآشتَنی بودم
امآ وَقتی اَز چَشمَت افتآدم
مرآ مآنند آشغآلی دور اندآختی
تآ دنیآ رآ بآ طَعم تَلخ تَنهآیی بِچِشَم

این عشق اَست؟
یآ
رسم روزِگآر؟

اگَر عِشق باشَد که اَز آن بیزآرم
اگَر رَسم روزِگآر باشَد که حرفی نَدآرم!



دُختَرِ _تَنهآیی​
 
امضا : wakeup

wakeup

کاربر ارشد
سطح
7
 
ارسالی‌ها
3,628
پسندها
12,914
امتیازها
54,873
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #13
نِمیدونَم چِرآ
وَلی دِلم میخوآد این روزآ بِبینَمت اینورآ

وَلی حِیف که این حَرفآ
گُم میشَن تو رویآ هآ

پَس بیآ...
نَزار بِشَم مثل قَبلنآ که بی اَرزِش بودن آدمآ

حتی تو...
که رَفتیو
نَمَک پآشیدی رو زَخمآ
مثل نآمَرد هآ...



دُختَرِ _تَنهآیی
 
امضا : wakeup

wakeup

کاربر ارشد
سطح
7
 
ارسالی‌ها
3,628
پسندها
12,914
امتیازها
54,873
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #14
به یآدَت نِوشتَم تآ بدآنی
نیستَم مِثل آن هآیی
که وَقتی رَفتی

حتی نگُفتَند که کجآیی !


دُختَرِ _تَنهآیی​
 
امضا : wakeup

wakeup

کاربر ارشد
سطح
7
 
ارسالی‌ها
3,628
پسندها
12,914
امتیازها
54,873
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #15
دُختَرَک تَنهآی این روزهآ در گوشِه ای تَنگ و تآریک
نِشسته بود و بِه جآیی بی هَدَف زُل زَده بود.
غَرق در اَفکآر خودَش.

اَفکآرآتی تآریک
درهَم ریختِه
خَط خَطی

صدآی تِلفُن هَمرآهش او را بِه خود آورد تآ دَست اَز افکآرات مُبهَمش بَردآرد.
بآ دیدَن اِسمَش لَبخَند شیرینی بَر لبآنَش جآی خوش کَرد.
لَبخَندی که اَز او بَعید بود!
دوستَش بود که پَس اَز مُدَتی به او پَیآم دآده بود و دَرخواست چیزی دآشت
لَبخَند شیرینَش به تَلخیه قَهوه در آمد.
روزِگآر بآ او چه کَرده بود!
بآ اینکه قَلبَش به دَرد آمده بود وَلی دَر دِلَش گُفت:

رفیق...
دُرسته که به یآدم نیستی
وَلی
اینو بِدون که هَمیشه به یآدِتَم

چون حَداقل با هَرچَند وَقت پَیآم دآدَنت
اِحسآس میکُنم که هَنوز یِکی به فِکرَمه!


دُختَرِ...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : wakeup

wakeup

کاربر ارشد
سطح
7
 
ارسالی‌ها
3,628
پسندها
12,914
امتیازها
54,873
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #16
آری من همآنَم.همآن دُختِ تآریکی
که بیزآر اَست اَز این شَب هآی پآییزی

آری من همآنَم.همآن دُختِ نآرآحَتی
وَلی بآز تو خَنجَرهآیَت رآ به من میزَنئ

آری من همآنَم.همآن دُختِ هَذیآنی
همآن دُختی که نَدآرَد حآلی جز پَشیمآنی

آری من همآنَم.همآن دُختِ آریتمی
که دَست خودَش نیست نآله هآی قَلبی

آری من همآنَم.همآن دُختِ همیشه یَخی
که حآل دیگَر ندآرد حآلِ خوشئ

آری من همآنَم.همآن دُختِ یِکُم زِمستآنی
که دآستآنش سَرد تر از آن اَست که تو میخوآنی

آری من همآنَم.همآن دُختِ کلمآت بی پایآنی
که اَگر گِرد هَم آیَند میشَوندتَنهآیی

پس...
آری من همآنَم.همآن که تو میدآنی
همآن...
دُختَرِتنهآیی


دُختَرِ _تَنهآیی



 
امضا : wakeup

wakeup

کاربر ارشد
سطح
7
 
ارسالی‌ها
3,628
پسندها
12,914
امتیازها
54,873
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #17
هَدَف مَن فَقط و فَقط چَشمآنت بود

امآ هَدف تو...

قَلب سآده ی مَن


دُختَرِ _تَنهآیی
 
امضا : wakeup

wakeup

کاربر ارشد
سطح
7
 
ارسالی‌ها
3,628
پسندها
12,914
امتیازها
54,873
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #18
بآز قَلبم عِشق رآ دَر خويش باوَر مى كند
بآ تَمآم لَحظه هآى بى كَسى سَر مى كند​

خآطرآت بآ تو بودن هَمچو گُل دَر بآغ عِشق
خَلوتِ بى انتهآيَم رآ مُعَطَر مى كند​

بآ تو جآن بى قَرآرم از سپيدى هآ پُر است
بى تو بودن لَحظه هآيَم رآمكدَر مى كند​

چشم هآيم شعر هآى نآ تمآم زندگيست
شِعر هآى غَم كه دِل هر روز از بَر مى كند​

من پُر از پَروآز بآ تو بودنَم تآ بيكَرآن
عِشق قَلب كوچَكَم رآ چون كبوتَر مى كند


دُختَرِ _تَنهآیی​
 
امضا : wakeup

wakeup

کاربر ارشد
سطح
7
 
ارسالی‌ها
3,628
پسندها
12,914
امتیازها
54,873
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #19
لَب هآی غُنچه مآنندَت رآ بِهَم دوخته ای
چَشمآن زیبآیَت رآ به زَمین اندآخته ای

چرآ شَرمنده ای مَجنون من؟
میدآنَم...
میدآنَم هَوس رَفتَن کرده ای !


دُختَرِ _تَنهآیی​
 
امضا : wakeup

wakeup

کاربر ارشد
سطح
7
 
ارسالی‌ها
3,628
پسندها
12,914
امتیازها
54,873
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #20
اگَر گُل ،گُلدآن رآ فرآموش کند
اگَر اَبر ،گِریستَن رآ فرآموش کند
اگَر عشق، آن چَشمآن رآ فرآموش کند
اگَر روزگآر،خوبی رآ فرآموش کند

مَن هَرگز مهربآنیت رآ فرآموش نخوآهَم کَرد
حتی وَقتی که معشوقی یکدیگَر رآ فرآموش کند

دُختَرِ _تَنهآیی
 
امضا : wakeup

موضوعات مشابه

عقب
بالا