خوشحال شدم از آمدنت...
آنقدر خوشحال که از شدت هیجان بدنم می لرزید...
خوب بود،خوش گذشت چند دقیقه با هم بودنمان...
اما مجبور شدم بروم...
بعد از آن بودند افرادی که گند بزنند به حال خوبم...
خنده و هیجانم را به گریه و استرس تبدیل کردند...
همه ی اینها با هم ذهنم را مشغول کرده است...
همه ی اینها با هم نمیگذارند به زندگی ام برسم...