• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

دلنوشته مینویسم|سامیار زاهد کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع سامیار زاهد
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 39
  • بازدیدها 2,715
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
12/8/18
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,835
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #21
بحث ،بحث نوشتن نیست!
بحث چگونه نوشتن است..
من برای رسیدن به تو تلاش میکردم و درباره عشق،جدایی و یا راه رسیدن به عشق مینوشتم...
دلنشین بودند.. عاشقی را میخنداندند، مجنونی را میگریاندند و برای یک انسان عادی قابل فهم بودند.

من دوستت داشتم و برایت با علاقه مینوشتم
همه میگفتند"آه نگا کن،زیباست.. چیزی ک از دل بیاید به دل مینشند"
و حال .. درست در همین نقطه از زندگی ،زمان و زمین من هیچ حس خاصی به تو ندارم!
حتی تنفر...
و مردم با نگا کردن به متونم با پوزخندی خاص میگویند"تنها بداهه پردازی آموخته است"​
 
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
12/8/18
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,835
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #22
کاش کمی،فقط کمی میتوانستی درکم کنی!
سرم گنجایش افکارم را ندارد.
دوست دارم تمام عقیده های پوچ و تو خالیم را عق بزنم!
دوست دارم دیگر چیزی نباشد.
گفته بودم،نه عقیده ای،نه قلمی و نه کاغذی
دوست دارم،دوست دارم هایت را فراموش کنم!
اما گویا امکان پذیر نیست!
خدایمان دوست ندارد ارامش داشته باشم!​
 
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
12/8/18
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,835
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #23
آنقدر از غم و جدایی و سختی نبودنت نوشتم که خودم هم خسته شده ام.
بیخیالش،بیخیال!
دیگر همه چیز تمام شد.
میخواهم کمی شاد بنویسم!
البته شاد هم که.. من مینویسم و شاد خوانده میشود!
گفته بودم که یک نویسنده هر حالی که داشته باشد میتواند تظاهر به عکسش کند و متفاوت بنویسد!
میخواهم کمی متفاوت بنویسم
این دنیا به کمی گردگیری احتیاج دارد..:’)​
 
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
12/8/18
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,835
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #24
میخواهم نقش یک انسان مرفه و بی درد را بازی کنم!
من بازیگر خوبی هستم
البته نا گفته نماند.. دردهایم را نادیده گرفتم!
دیگر مهم نیستند،دیگر مهم نیستی!..
هه!
دیگر مهم نیستید.. دیگر لازم به تظاهر کردن ندارم
اما باید کمی،فقط کنی در نقش این انسان بی درد فرو بروم تا دوباره بعضی چیز ها به حالت اول برگردند!
دوستی میگفت "با هر کسی مثله خودش رفتار کن".
به این عقیده میخندیدم.. اما ن!
درست میگفت..باید با هر کس مثل خودش رفتار کرد!​
 
آخرین ویرایش
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
12/8/18
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,835
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #25
اگر اجازه بدهی میخواهم کمی از عقیده هایت را با ماله خودم ترکیب کنم!
فقط کمی..!.. البته از همین حالا میگویم ک به اجازه ات نیاز دارم!
 
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
12/8/18
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,835
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #26
مخاطب نوشته هایم تغییر میکند،نه از خستگی..از بی حوصلگی با سراحت میگویم..درست می‌گفتند و تو '.. نه تو نه..
دیگر مخاطب نوشته هایم تو نیستی... شخصیت اصلی ماجرا تغییر کرده است و امیدوارم ک درک کنی!
البته نیازی به درک کردن تو ندارم... خودت که مرا میشناسی..با آب هوا تغییر میکنم.
تو میتوانستی به راحتی رفتار چند لحضه بعدم را حدس بزنی.. اما حالا با تمام وجود تلاش میکنم که غریبه باشم.
تغییر میکنم،نه به خاطر تو.. به خاطر خودم
چون دیگر حس و حال لبخند زدن به .. پوف
حس و حال لبخند زدن ندارم..!
همین و بس
 
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
12/8/18
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,835
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #27
کمی آرامش
کمی سکوت
کمی عشق
کمی حس خوب
کمی ماندنت
کمی رفتنم
کمی بودن
و در همان حال کمی نبودن!
زندگیم سرشار از "کمی" هایی است که واقعا انتظار کمبودشان را نداشتم!
 
آخرین ویرایش
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
12/8/18
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,835
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #28
می‌نویسم از یک زندگی بسیار بسیار عادی!
یک پسر و باز همان پسر!
یک دنیا و رنگارنگی هایش
یک دوست و دوروغ هایش
یک شعر و قافیه هایش
یک غروب غم انگیز و حرف هایم
حرف هایت!
می نویسم از همه آن چیزهایی که یکروز اتفاق افتاده است!
شاید به مزاج تو خوش نیاید!
اما من می نویسم!
همین و بس!​
 
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
12/8/18
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,835
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #29
کاش میفهمید،فهمیدنم آنقدر ها هم سخت نیست..!​
 
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
12/8/18
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,835
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #30
دلم برای تمام رفتارهایت تنگ شده است.
لبخند هایت
بغض هایت
گریه هایت
اخم هایت
محبت هایت
هه فحش هایت
و حتی دستور دادن هایت!
شاید باورش برای تو سخت باشد اما برای منی که هم اکنون تنها قلم و کاغذ آرامم میکنند باورش ساده است که تو نیستی و دلم حتی برای "هوم"گفتن هایت تنگ شده است!
چاره ای جز نوشتن ندارم..!
میدانی دوست ندارم قلم و کاغذ هم که تنها همراهانم هستند از من روی برگردانند..!​
 
آخرین ویرایش
امضا : سامیار زاهد
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا