متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت مجموعه دلنوشته‌ها‌ی منطق‌های متلاشی | bahareh.s کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع bahareh.s
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 28
  • بازدیدها 1,369
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

bahareh.s

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ترجمه
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,633
پسندها
20,861
امتیازها
43,073
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #21
***
سوختم!
تا پوست استخوان سوختم.
قلبی متلاشی رو مانند منطقم تحویل خویش دادم.
تحویل تو، تحویل دلی که دیگه به‌خاطر دیدن تو نمی‌تپید.
دلی که دیگه حتی برای زنده موندن هم نمی‌تپید.
برای هیچ‌کس حتی همان نفس‌هایی که روزی توی صورت تو فوت میشد. برای هیچ‌کس و هیچ‌چیز، نمی‌تپید!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : bahareh.s

bahareh.s

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ترجمه
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,633
پسندها
20,861
امتیازها
43,073
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #22
***
تو رو از دست دادم تا خودم رو به دست بیارم.
از عشقی که از تو مرد،
منی جدید آمد.
من دیگر احمق نبودم
از منِ احمق، یک احمق جدید
بیرون اومد
که دیوانه‌وار وجود تویی که به ضررش
بودی رو می‌خواست.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : bahareh.s

bahareh.s

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ترجمه
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,633
پسندها
20,861
امتیازها
43,073
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #23
***
سکوت کردم، سکوت کردی.
چیزی در نگاهم شکست.
وجودم متلاشی از حس بودن تو شد.
روحم در زنجیری که در گردنم آویخته شده بود، گیر افتاد.
سکوتت من رو در هم کوبید و نگاهت من رو در هم شکست.
خود نبودم، تو هم خود نبودی، آینه به وضوح منِ جدید رو توصیف کرده بود!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : bahareh.s

bahareh.s

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ترجمه
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,633
پسندها
20,861
امتیازها
43,073
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #24
***
به معشوقت نگاه می‌کنی و به دلقک روبه‌رویت می‌خندی. اشک از چشم‌های دلقکی می‌چکه که به اون می‌خندی. چشم‌هاش معشوقش رو نگاه می‌کنه که با معشوقش به او می‌خنده!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : bahareh.s

bahareh.s

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ترجمه
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,633
پسندها
20,861
امتیازها
43,073
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #25
***
موهات رو شانه می‌کنی.
احساس پوچت رو مانند موهایی که
لابه‌لای لبه‌های شانه گیر کردن، دور می‌ندازی.
در دل به اونی تبریک میگی که زمانی که با تو بود،
عاشق نشده بود؛ به اویی که حالا عاشق شده.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : bahareh.s

bahareh.s

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ترجمه
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,633
پسندها
20,861
امتیازها
43,073
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #26
***
سکوتت رو دوست دارن،
حقیقت‌هایی که توی سکوتت می‌شکنن.
حقایق رو در خودت می‌شکنی.
به خیال خویش دوستت دارد؛
با حالی که می‌دونی تو اونی نیستی که دوستش دارد... ‌.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : bahareh.s
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] merry

bahareh.s

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ترجمه
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,633
پسندها
20,861
امتیازها
43,073
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #27
***
انسان‌ها خیلی کثیفن!
حرف‌های اضافه‌ای به دیگری می‌زنن
و دیگری را بمبی درحال انفجار برای دیگری
می‌سازن!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : bahareh.s
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] merry

bahareh.s

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ترجمه
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,633
پسندها
20,861
امتیازها
43,073
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #28
***
دلم تنگ خودمه ای رفیق!
خودم رو می‌خوام.
از اون انسان‌هایی که با قلب‌هایی پوچ،
منطق متلاشی خود را این‌ور و اون‌ور می‌برن؛
با حالی که هیچ استفاده‌ای از اون منطق ندارن.
خسته‌م ای رفیق!
از خودم،
از آدم‌ها،
از شهر شلوغی که دسته‌دسته آدم دور هم تنها هستن.
از همه خسته‌م ای رفیق!
از قلبی که برای توست
و از منطقی متلاشی که دیگه کار نمی‌کنه.
خودم رو می‌خوام
قلب چه خواهم؟ وقتی خود ندارم!

پایان*
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : bahareh.s

G.ASADI

مدیر بازنشسته
سطح
38
 
ارسالی‌ها
1,254
پسندها
41,149
امتیازها
60,573
مدال‌ها
24
  • #29
1612101272326.png
 
امضا : G.ASADI
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا