نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

روی سایت مجموعه دلنوشته‌ها‌ی بداهه‌های دل | نرگس برزن کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
309
پسندها
4,039
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
  • نویسنده موضوع
  • #31
***
بارها شنیده‌ام که گفته‌اند:
«اگر کسی دوستت داشته باشد هیچ وقت نمی‌‌رود.»
جان جانانم من اگر جایی در قلبت داشتم نمی‌رفتم، اگر حضورم تو را آزرده نمی‌کرد، نمی‌رفتم.
و اگر دلت به رفتنم راضی نبود نمی‌رفتم.
همیشه رفتن به معنای دوست نداشتن نیست، گاهی می‌روی چون دوستش داری و نمی‌خواهی وجودت باعث آزارش شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
309
پسندها
4,039
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
  • نویسنده موضوع
  • #32
***
گذر از خیابان‌های شهری که تو در آن‌جا نفس می‌کشی، هم غم‌انگیز است، هم دوست داشتنی.
دوست داشتنی بودنش برای جان گرفتن خاطراتت هست، و غمگین بودنش هم برای نبودنت... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
309
پسندها
4,039
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
  • نویسنده موضوع
  • #33
***
حتی با شنیدن اسمت هم قلبم ضرب می‌گیرد،
و از شدت بی‌قراری قصد بیرون آمدن از سینه‌ام را دارد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
309
پسندها
4,039
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
  • نویسنده موضوع
  • #34
***
بدون هیچ اندیشه قبلی با همان قلب مخروبه‌ام از جان و دل برایت می‌نویسم... .
می‌نویسم تا خالی کنم ظرفی از عقده‌هایم را،
بخوان، همه‌ی عقده‌های لبریز شده‌ام روی کاغذ را بخوان... .
همه‌شان حاصل نبودنت با من و بودنت با دیگران است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
309
پسندها
4,039
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
  • نویسنده موضوع
  • #35
***
«بداهه برای مال هم شدن‌مان در خیالم»

از امروز به بعد دیگر منتظر زنگ و پیامت نیستم.
از امروز به صورتت نگاه می‌کنم و از ته دل با هم می‌خندیم و بهار عشق را از لبخند‌ها و چشمان یک‌دیگر هدیه می‌گیریم.
از امروز که برای هم شده‌ایم، دیگر سختی‌ها مهم نیستند؛ چون کسی را دارم که من را کمک کند تا مزه‌ی تلخ سختی‌ها را کمتر متوجه بشوم. اصلاً من با تو تمام پستی و بلندی‌ها را به جان می‌خرم و در کنارت قوی می‌شوم. این را می‌دانم که اگر آدمی یک همراه و هم‌دل واقعی در زندگی‌اش داشته باشد می‌تواند در کنارش از پس همه چیز برآید.
پس دلبرجان من از امروز به بعد با خیال راحت کنارت نفس می‌کشم و از زندگی لذت می‌برم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
309
پسندها
4,039
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
  • نویسنده موضوع
  • #36
***
فکر می‌کردم مردانه‌هایت تنها برای من است.
فکر می‌کردم ترانه‌هایت تنها برای قلب من است.
دریغا که تو قسمت همه بودی جز من.
دریغا که برای همه شعر سرودی جز من.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
309
پسندها
4,039
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
  • نویسنده موضوع
  • #37
***
بعضی از مناسبت‌ها هستند، که برای عده‌ای
شاد هستند و برای عده‌ای غمگین.
مثلا در یک مناسبتی که مضمونش شادی و جشن است؛ اگر در همان زمان عزیزت را از دست بدهی دیگر از آن مناسبت خوشت نمی‌آید، و هر سال با فرا رسیدن آن مناسبت یادش می‌اُفتی و غمگین می‌شوی.
دوست داری آن زمان به تعویق افتد، و هنگامی هم که موعدش می‌رسد نگاهت به عقربه‌هاست تا زودتر به صبح وصل شوند.
نمی‌دانم شاید برای همه این‌گونه نباشد؛ اما برای من هر سال آن مناسبت تلخ است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
309
پسندها
4,039
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
  • نویسنده موضوع
  • #38
***
ای آسمان‌ِ چشم ببار تا کمی از بار دل‌تنگی‌هایم کاسته شود،
باز بر گونه‌هایم رودخانه به راه انداز تا آتش‌فشانِ دل‌تنگی خسته شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
309
پسندها
4,039
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
  • نویسنده موضوع
  • #39
***
بهر چه مانده‌ام چشم به راه؟
اصلاً برای چه زندگی می‌کنم؟
نه کسی دلش برایم تنگ است،
نه کسی دلش مرا می‌خواهد و نه کسی مرا چشم انتظار است.
همه با من سر جنگ دارند. به راستی زندگی چه بی‌معنی ا‌ست.
اگر سوت پایان زندگی به دستم بود، خیلی وقت پیش آن را زده بودم و از بازی انصراف داده بودم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
309
پسندها
4,039
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
  • نویسنده موضوع
  • #40
***
همه چیز به درک!
جان کندن و دیده نشدنم به درک.
محبت کردن و بی‌نمک بودن دستم هم به درک.
این که مرا نمی‌فهمند و پشت سرم یاوه می‌گویند هم به درک.
این که هیچ‌وقت برای کسی مهم نبودم هم به درک.
تمام بی‌وفایی‌هایی که در حقم شد هم به درک.
اصلاً به درک که قلبم شکسته و از من مخروبه‌ای باقی مانده.
این بار واقعا همه چیز به درک بگذار قلبم تند تند بخوره ترک. من هم با همین اصطلاح "به درک" تا لحظه آخر ادامه می‌دهم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا