متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت مجموعه دلنوشته‌ها‌ی بداهه‌های دل | نرگس برزن کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
307
پسندها
4,038
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #21
***
توقع و چشم انتظاری‌های من آخر چه سودی دارد وقتی برای کسی مهم نیست؟
وقتی هر چه ازشان توقع داشتم را بالعکس انجام دادند، هر چه من در ذهن و قلبم آن‌ها را بزرگ‌تر ساختم به همان اندازه کوچکی و حقیر بودنشان را ثابت کردند.
بالاخره یک روز انتظارها و توقع‌ها تمام می‌شوند و دیگر منتظر لبخند و نگاه گرم کسی نیستی،
دیگر آن آدم‌ها جایگاهشان را از دست می‌دهند و از تخت سلطنت قلب‌مان برکنار می‌شوند.
پایان توقعات و چشم انتظاری‌ها این معنی را می‌دهد که آن‌ها دیگر مهم نیستند.
مراقب باشید مبادا روزی فرا رسد، آن‌هایی که دوست‌تان داشتند، آن‌هایی که در بخشی از زندگی‌تان مشغول بودند و آن‌هایی که چشمِ انتظار به شما داشتند،
دیگر نه از شما متوقع باشند و نه چشم انتظار؛ چون این به این معنی‌ است که زمان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
307
پسندها
4,038
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #22
***
آدم‌های عصبی را آزار ندهید! آن‌ها خودشان از دست آزارها این گونه شده‌اند، نگذارید به جنون کشیده شوند.
از آدم‌های عصبی بخاطر اخلاقشان سوال نپرسید! سوال‌ها آن‌ها را بد اخلاق‌تر می‌کند.
به آدم‌های عصبی دائم رفتارها و اخلاق‌شان را متذکر نشوید و آن‌ها را در سرشان نکوبید.
چون تمام آن رفتارها درون‌شان تشدید می‌شوند.
فقط کمی بیشتر هوای‌شان را داشته باشید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
307
پسندها
4,038
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #23
***
الان دقیقاً در همان نقطه‌ای از دنیا هستم، که دلم می‌خواهد بگویم: اصلاً همه چیز به درک.
در این نقطه‌ای که هستم آدم‌ها برایم اهمیتی ندارند؛ چون من هم برای آدم‌ها اهمیتی ندارم.
در این نقطه‌ای که من الان ایستادم همه دنیا به من پشت کرده‌اند و با من سر جنگ دارند.
در این نقطه هیچ مرحمی، هیچ تکه‌گاهی و هیچ همراهی یافت نمی‌شود.
می‌دانی من نقطه همان خط آخری هستم، که در زبان عامیانه به آن می‌گویند: "ته خط"
و من از ته آن خط هم گذشتم و نقطه‌ی پایانش هستم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
307
پسندها
4,038
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #24
***
کم می‌آورم گاهی، درست مانند شمعی که آب شده و رو به خاموشی ست.
کم می‌آورم گاهی، درست مانند پروانه‌ای که دور شمع گشته و بالش سوخته، و دیگر نمی‌تواند پرواز کند.
کم می‌آورم گاهی، درست مانند فردی که بعد از آزمایش متوجه بیماری ناعلاجش می‌شود و دنیا در دیدگانش بی‌معنی‌ است.
کم می‌آورم گاهی، درست مانند دختر بچه‌ای که عروسکش را از او گرفته‌اند.
کم می‌آورم گاهی، درست مانند برگ‌های درختان در روزهای پاییزی که دیگر توان ماندن روی شاخه را ندارند و سقوط می‌کنند.
مهم نیست من هرچه‌قدر هم کم آورم و بمیرم باز زنده می‌شوم، و باز می‌توانم از نو شروع کنم. می‌دانی کلا‌ً زندگی همین است.
کم می‌آوری، می‌میری؛ اما باز زنده می‌شوی، تا مراحل بالاتر و سخت‌تری از زندگی را مشاهده کنی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
307
پسندها
4,038
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #25
***
از تنفرها که فاصله بگیریم،
از نفرت‌ها و خ**یا*نت‌ها که بگذریم،
از بی‌مهری‌ها که دور شویم،
و بی تفاوتی‌ها را که کنار بزنیم و عشق در وجودمان جوانه بزند، آن‌وقت خود واقعی‌مان است که به روی صحنه تئاتر زندگی ایفای نقش می‌کند.
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
307
پسندها
4,038
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #26
***
روزها سرشار از کسلی‌ها و دل‌گیری‌ها چنگ بر پشت فرداها می‌اندازند؛
که شاید فردا روزی باشد خالی از کسلی و دل‌گیری، و لبریز از شادمانی؛
اما انگار هر چه روزها به صفحات بعدی ورق می‌خورند بیشتر در مرداب کسلی و دل‌گیری فرو می‌رویم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
307
پسندها
4,038
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #27
***
دلم هوای وجودت را می‌خواهد،
کپسول خاطرات برای ادامه زندگی دیگر جواب نمی‌دهد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
307
پسندها
4,038
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #28
***
می‌بارد از چشم و می‌لغزد بر گونه.
از دلی سوخته نشات می‌گیرد؛
اما می‌شوید خاکستر‌های دل را، و بر صورت روان می‌شود.
دیگری لب‌ها را کش می‌آورد و از درون آدمی آگاهی نمی‌دهد، خاکستر دل را نمی‌شوید، و بغض را نمی‌‌کُشد.
می‌دانی منظورم از آن که خاکستر دل را نمی‌شوید چیست؟ همان است که تلخ است و از گریه غم‌انگیزتر است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
307
پسندها
4,038
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #29
***
شده تصور کنی که او هم تو را دوست دارد؟
و با همین خیال روزگارت را سپری کنی؟
بعد یک روز او را در کنار دیگری ببینی و به یک‌باره خون در رگ‌هایت منجمد شود؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن

نرگس برزن

شاعر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
307
پسندها
4,038
امتیازها
16,633
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #30
***
شب‌ها، شب‌های مملو از نبودن‌هاست،
مملو از یخ زدن قلب‌ها در کنار آتش شومینه‌ها...
مملو از نداشتن عطر وجودش و مملو از خستگی‌هایی که در پس چشم انتظاری به سر می‌شوند.
در شب‌های سرد زمستان وجودش می‌‌تواند برای من بهاری زیبا و مملو از گرمی باشد؛ امّا زمستان‌های من از سردترین زمستان‌ها هستند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : نرگس برزن
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا