دلنوشته اینجا جای زندگی نیست! | آرزو توکلی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع A.TAVAKOLI❁
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 57
  • بازدیدها 2,311
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

A.TAVAKOLI❁

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
14/5/18
ارسالی‌ها
4,885
پسندها
92,905
امتیازها
77,384
مدال‌ها
53
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #51
***
حال و روزمان تعریفی نیست... .
به خنده‌ها ننگر!
این‌ها همان تبسم‌های تو خالیست که فقط منحنی لب‌هاست!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : A.TAVAKOLI❁

A.TAVAKOLI❁

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
14/5/18
ارسالی‌ها
4,885
پسندها
92,905
امتیازها
77,384
مدال‌ها
53
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #52
***
دلم تنگ شده،
برای آن روزها... .
خانه‌ی مادربزرگ،
برای آن روز‌ها که صحبت مادر و خاله‌ها گل می‌انداخت و چای ل**ب سوز و ل**ب دوز مادربزرگ هم حی و حاضر!
همان روزهایی که بحث جدیدشان مصادف بود با ذوق وافر ما!
برای اندکی بیشتر ماندن و بازی کردن و آتش سوندان!
حال... .
خانه‌ی مادربزرگ را کوبیدند و آپارتمان ساختند،
خیلی منحوس است!
نه مادرجانم حال و حوصله‌ی بحث و صحبت دارد و نه خاله چشم دیدنش را!
چای مادربزرگ هم ل**ب سوز و ل**ب دوز نیست،
با چایی ساز درستش می‌کند!
یک دقیقه بیشتر از موعد ماندن هم ذوقی ندارد برایمان،
نه‌ آپارتمان جای دویدن است و نه ما حال و حوصله‌ی شیطنت داریم!
هرازچندگاهی هم موش می‌دوانیم میان صحبت خشکشان تا زودتر راهی خانه شویم!
حیف آن روزهای نزدیک و از خاطره‌ها دور!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : A.TAVAKOLI❁
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Bita

A.TAVAKOLI❁

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
14/5/18
ارسالی‌ها
4,885
پسندها
92,905
امتیازها
77,384
مدال‌ها
53
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #53
***
دست من نیست... .
گاه به سرم می‌زند،
قلم دوان دوان خود را میان آغوش انگشتان جای می‌دهد
و رقصش روی کاغذ به دلم می‌نشیند... .
جَلَب!
از کجا نمی‌دانم،
اما خوب بلد است بغض را بنویسد و اشک را... و این گرفتگی گلو را!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : A.TAVAKOLI❁
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Bita

A.TAVAKOLI❁

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
14/5/18
ارسالی‌ها
4,885
پسندها
92,905
امتیازها
77,384
مدال‌ها
53
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #54
***
عمریست خستگی‌هایم را زندگی می‌کنم‌ و دم نمی‌زنم... .
و عمریست در حسرتم،
حسرت پرسیدن حالم،
و حال من چه خوشحالم!
فهمیده‌ام که آدمیان ارزش توقع داشتن‌ هم ندارند!
این‌ها همان‌هایی هستند که که آدمیت را به مرز فنا کشانده‌اند... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : A.TAVAKOLI❁

A.TAVAKOLI❁

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
14/5/18
ارسالی‌ها
4,885
پسندها
92,905
امتیازها
77,384
مدال‌ها
53
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #55
***
چشمانم می‌چرخد روی بندبند کاغذ کاهی!
قطره‌های خیس اشک انگار هول‌تر از من هستند که بی‌اجازه می‌پرند میان ماجرا و جایشان را ثابت می‌کنند... .
و قلم می‌ایستد!
حرفی نیست،
تمام شد...!
و من هیچ نمی‌دانم جز اینکه این‌جا دیگر جای زندگی نیست! ا
ین‌جا ماتمکده‌ی قلب‌های ارباً اربا شده‌مان است!
این‌جا قرار است بخشی از اکسیژن را به ریه‌هایمان بفرستیم و صبحی بیدار شویم و در شبانگاهی بخوابیم!
این‌جا متولد می‌شویم و نفس می‌کشیم و می‌میریم!
و ما زنده‌ایم!
آری زنده‌ایم...!
ما راه می‌رویم و نفس می‌کشیم و فرقی با مردگان متحرک نداریم... .
حال برایم تعریف کنید،
حال خوب را،
زندگی کردن را،
عاشق شدن و معشوق بودن را... .
بگذریم!
بیایید فرار کنیم،
این‌جا جای زندگی نیست!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : A.TAVAKOLI❁

A.TAVAKOLI❁

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
14/5/18
ارسالی‌ها
4,885
پسندها
92,905
امتیازها
77,384
مدال‌ها
53
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #56
***
اندکی دور از هیاهوی جهان... .
به‌ سرمان می‌زند سیاه پوش شویم،
سیاه پوش آرزو‌هایی که به ندرت واقعیت و در نطفه خفه شد!
سیاه پوش نگاهی که ماند‌ و شوقش پر کشید به دیار باقی و پر شد...
پر شد از حسرت‌هایی بی‌دلیل که نشات گرفته‌ از بوی تلخ بی‌پناهی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : A.TAVAKOLI❁

A.TAVAKOLI❁

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
14/5/18
ارسالی‌ها
4,885
پسندها
92,905
امتیازها
77,384
مدال‌ها
53
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #57
***
مانده‌ایم در سوگ آرزوها!
آرزوهایی که عجیب دور به نظر می‌رسند و شاید... .
یا در جا می‌زنیم و یا آمال در حال دویدن است!
بگذریم... .
دیگر رمقی نیست برای دویدن،
حتی درجا زدن.
در جا نمی‌زنیم
و در جای می‌مانیم و به قولی گذر عمر را تماشا می‌کنیم.
گذر عمری که عجیب به دل نمی‌نشیند و مملو از بغض‌هایی اشک نشده است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : A.TAVAKOLI❁

Maede Shams

مدیر ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
4,874
پسندها
97,374
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
سطح
43
 
  • #58
IMG-20200310-WA0039~2.jpg
 
امضا : Maede Shams
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا