متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته‌ی عشق بدون شین | Rahele کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Rahel.

نویسنده انجمن
سطح
26
 
ارسالی‌ها
1,575
پسندها
19,560
امتیازها
43,073
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #1
بسم رب الناس
عنوان دلنوشته: عشق بدون شین
نام نویسنده: راحله
تگ: محبوب
ویراستار: بیتا شایان
مقدمه:
می‌دانی عشق مُتشکل از سه واژه است؛
علاقه‌ی...
شیرین...
قلبی...
ولی این روزها خبری از شیرینی عشق نیست!
هر چه هست جز شیرینی و شیدایی.
تلخ است،
زهر است،
سم است!
وای از عشق این روزها!


عشق بدون شین3.jpg
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Rahel.

like_moon

کاربر فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
715
پسندها
5,971
امتیازها
22,273
مدال‌ها
12
سن
26
  • #2
•| بسم رب القلم |•


آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند..

290578


نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.

"قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"

پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد دل‌نوشته بدهید. توجه داشته باشید که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : like_moon

Rahel.

نویسنده انجمن
سطح
26
 
ارسالی‌ها
1,575
پسندها
19,560
امتیازها
43,073
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #3
***
قدم‌زنان از همان خیابان قدیمی گذر کردم. هیچ‌ چیز تغییر نکرده بود. خیابان، همان خیابان بود؛ همان‌گونه شلوغ و پر رفت و آمد!
بستنی فروشی کلبه، هنوز سرجایش بود و پاتوق‌مان را زوج دیگری اشغال کرده بودند که عشق از چشمان‌شان، تراوش می‌کرد. و بستنی شکلاتی، هنوز دوست داشتنی‌ترین بستنی آن‌جاست.
می‌بینی هیچ‌چیز تغییر نکرده است؛
فقط تو رفته‌ای،
و من مانده‌ام!
همین... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Rahel.

Rahel.

نویسنده انجمن
سطح
26
 
ارسالی‌ها
1,575
پسندها
19,560
امتیازها
43,073
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #4
***
پرواز پرستو‌ وارت را به چه تعبیر کند دل تنگم؟
چگونه خود را تسکین دهد؟
با کدامین واژه و زبان؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Rahel.

Rahel.

نویسنده انجمن
سطح
26
 
ارسالی‌ها
1,575
پسندها
19,560
امتیازها
43,073
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #5
***
غرق شده‌ام در واژه واژه‌ی قانون شاید که بیابم ماده‌ای را یا حتی تبصره‌ای، که تو را مجبور به ماندن کند.
یافتم آن ماده‌ی دلخواه را؛
امّا،
تو پیش از آن که لب بگشایم،
رفتی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Rahel.

Rahel.

نویسنده انجمن
سطح
26
 
ارسالی‌ها
1,575
پسندها
19,560
امتیازها
43,073
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #6
***
ای دل!
تو چه می‌دانی از ظلمِ خفته در این شهر؟
از عشق دروغین پیله بسته در قلب‌ها؟
از نگاه‌هایی که برق تنفر دارند؟
از مغزهایی که حسادت حمل می‌کنند؟
تا به حال، گوش سپرده‌ای به ندای گریان امید
در کوچه پس کوچه‌های ناامیدی؟
ای دل!
معشوقِ دروغین به چه کارت آید؟
فراموشش کن!
که در دیارِ مردمانِ نااهل و بیگانه با محبت،
عشق کذب محض است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Rahel.

Rahel.

نویسنده انجمن
سطح
26
 
ارسالی‌ها
1,575
پسندها
19,560
امتیازها
43,073
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #7
***
قاضی حکم داد به نبودنت؛
امّا... ناعادلانه است.
درخواست تجدید نظر کرده‌ام؛
ولی تمامی کائنات دست به دست هم داده‌اند
تا حُکم دادگاهِ عشق به نفع تو باشد!
و من محکوم شده‌ام به تنهایی،
به حبس ابد عشق در دلم!
مجازات وحشتناکی‌ست و تاوان سختی‌ست
برای دل بستن.
کاش تو بگذری از گناهم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Rahel.

Rahel.

نویسنده انجمن
سطح
26
 
ارسالی‌ها
1,575
پسندها
19,560
امتیازها
43,073
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #8
***
با دو فنجان چای به میزبانی تنهایی می‌روم.
کنار هم می‌نشینیم و چای می‌نوشیم و مدهوش می‌شویم از گوش سپردن به صدای برخورد قطرات باران به شیشه‌ی پنجره!
برایش حرف می‌زنم؛ از ناگفته‌ها می‌گویم و باور دارم که صحبت‌هایم موضوع دورهمی دوستانه‌اش نخواهد شد!
اصلاً تنهایی یار وفاداری‌ست که رها کردن در وجودش نیست.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Rahel.

Rahel.

نویسنده انجمن
سطح
26
 
ارسالی‌ها
1,575
پسندها
19,560
امتیازها
43,073
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #9
***
- کجایی؟
- همین حوالی!
- یعنی کجا؟
- یعنی خودم، جسمم اینجاست و روحم، فکرم پیش هزاران راه نرفته، میلیون‌ها نگاه درک نکرده و میان تعدادی حسِ سرخورده!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Rahel.

Rahel.

نویسنده انجمن
سطح
26
 
ارسالی‌ها
1,575
پسندها
19,560
امتیازها
43,073
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #10
***
می‌دانی دلتنگی، حس نیست درده!
یک دردِ عمیق اون ته ته‌های قلبت،
یک بغض که چنبره زده توی گلوت!
یک زهر که می‌پیچه توی رج به رج تنت.
سعی می‌کنی بجنگی با هر چه در توانت هست؛
امّا و صد امّا، که خسته از این جنگ نابرابری!
می‌دانی دل بستن دست خود آدمه؛ امّا دلتنگی نه!
می‌دانی اگر دل نبندی، دلتنگ نخواهی شد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Rahel.
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا