- ارسالیها
- 956
- پسندها
- 4,300
- امتیازها
- 18,373
- مدالها
- 16
- نویسنده موضوع
- #31
«من آدم خوبی بودم»
من ادم خوبی بودم...
من ادم خوبی بودم...
من ادم خوبی بودم...
بودم...
بودم...
فعلش ماضیست...
بودم...
من فقط در گذشته یک ادم خوب بودم.
یک احمق بودم...
یک نادان بودم...
یک ساده باور بودم که باورت کرده بودم...
من شاید کمی مظلوم هم بودم...
ولی فقط بودم...
یعنی الان دیگر نیستم ...
من فقط الان یک عاقل بی هدف هستم که انقدر بزرگ و پخته شده که دیگر حال و حوصله عشق را ندارد...
من همان عاقل خستهام که زخم خورده ولی انقدر به ته خط رسیده که دیگر هیچ چیز را باور ندارد...
تو و من و یک ماضی استمراری که قرار بود روزی ما بشویم...
هه... من دیگر ادم خوب نمیشوم...
هیچ وقت!
من ادم خوبی بودم...
من ادم خوبی بودم...
من ادم خوبی بودم...
بودم...
بودم...
فعلش ماضیست...
بودم...
من فقط در گذشته یک ادم خوب بودم.
یک احمق بودم...
یک نادان بودم...
یک ساده باور بودم که باورت کرده بودم...
من شاید کمی مظلوم هم بودم...
ولی فقط بودم...
یعنی الان دیگر نیستم ...
من فقط الان یک عاقل بی هدف هستم که انقدر بزرگ و پخته شده که دیگر حال و حوصله عشق را ندارد...
من همان عاقل خستهام که زخم خورده ولی انقدر به ته خط رسیده که دیگر هیچ چیز را باور ندارد...
تو و من و یک ماضی استمراری که قرار بود روزی ما بشویم...
هه... من دیگر ادم خوب نمیشوم...
هیچ وقت!
آخرین ویرایش توسط مدیر