***
اما اینجا نفس کشیدن سخت است!
این چندمین ماه، سال، یا قرنی است که زندگی نمیکنم؟!
نمیدانم... .
راستش را بخواهی دیگر ماهی زمان از دستم سر خورده است.
شمارش شبهایی که یقین داشتم آخرین شب
است و فردایش همینجا بودم؛
اینجا
هرجا
دور از تو از دستم در رفته است.
احساس میکنم این دیوارها هرلحظه تنگتر میشوند
و زمین سردتر!