- ارسالیها
- 2,408
- پسندها
- 20,267
- امتیازها
- 46,373
- مدالها
- 42
- سن
- 15
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #31
دیدن پدر و مادری که کنار دختر گریانشان نشستهاند؛ بغضم میترکد.
دلم میخواهد مثل فیلمها بارانی میآمد تا اشکهایم را بپوشاند؛ اما من کجا؟ دخترهای مظلومِ قصهها کجا؟!
در قصۀ من، سارا فرخ، دختر هفده سالۀ ساشا فرخ؛ حتی جلوی مردمهم غروری ندارد!
اینجا؛ در یکی از پرجمعیتترین خیابانهای تهران، کنار غریبهترین آدمها و همه اقشار جامعه؛ آرزو میکنم ایکاش دختر دستفروشی میبودم که اکنون کنار مادرش از بیپولی مینالد.
برای اولین بار آرزو میکنم کاش تنها یکبار؛ فقط یکبار در عمرم به حرف ساشا گوش میدادم و هیچوقت با فضای مجازی و فرهان آشنا نمیشدم.
تنها یکبار میتوانستم مادرم را ببینم و از او بپرسم؛ چرا؟هورا... نمیبخشمت که مرا با ارثت تنها گذاشتهای مادر خودخواه!
بیتوجه به...
دلم میخواهد مثل فیلمها بارانی میآمد تا اشکهایم را بپوشاند؛ اما من کجا؟ دخترهای مظلومِ قصهها کجا؟!
در قصۀ من، سارا فرخ، دختر هفده سالۀ ساشا فرخ؛ حتی جلوی مردمهم غروری ندارد!
اینجا؛ در یکی از پرجمعیتترین خیابانهای تهران، کنار غریبهترین آدمها و همه اقشار جامعه؛ آرزو میکنم ایکاش دختر دستفروشی میبودم که اکنون کنار مادرش از بیپولی مینالد.
برای اولین بار آرزو میکنم کاش تنها یکبار؛ فقط یکبار در عمرم به حرف ساشا گوش میدادم و هیچوقت با فضای مجازی و فرهان آشنا نمیشدم.
تنها یکبار میتوانستم مادرم را ببینم و از او بپرسم؛ چرا؟هورا... نمیبخشمت که مرا با ارثت تنها گذاشتهای مادر خودخواه!
بیتوجه به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش