متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

گوهر رباعیات شعرکده: BPY مجموعه اشعار سودای جان | دیاناس شاعر انجمن یک رمان

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,494
پسندها
40,658
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #11
شده عاشق بشوی زین پس این عشق، چنین؟
خم شوی، ضجه زنی، ناله کنی، همچو جنین
کل خود، چشم و جهانت، بشوی زار و حزین
عشق این است نگارا، همین‌قدر غمین
 
آخرین ویرایش
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,494
پسندها
40,658
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #12
روی ماهت را بدین سان من به سرقت برده‌ام
این‌چنین بی‌عاقبت دل را به نامت کرده‌ام
پشت گوش انداز و رو، حالا به حالم خنده کن
وانفس! وضعم ببین در دل چه بی‌کَس مرده‌ام
 
آخرین ویرایش
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,494
پسندها
40,658
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #13
از درد سخن گفتم و قلبت نشنیده
این رنج به ظنم که جهانی نچشیده
وین حجمِ وفا را به خدا انس ندیده
جانم به فدایش که تنم را بدریده
 
آخرین ویرایش
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,494
پسندها
40,658
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #14
مرحبا بیت‌المقدس را تو رسوا کرده‌ای
این‌چنین پر ناز و خرم دل مداوا کرده‌ای
عشق عقلم را ببین رویای قلبم را ببین
ای دریغا! گفته بودم عشق نجوا کرده‌ای
 
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,494
پسندها
40,658
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #15
دلا عاشق شدم واهی، سرایم بوی تنهایی
دلش سنگ دوعالم بود، فغانم بوی رسوایی
بدید عشق و دلم هر دم، برفت از دست رنجورم
دلم آفت به جانش زد، خدا قدری شکیبایی
 
آخرین ویرایش
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,494
پسندها
40,658
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #16
خواهم به نام بوسه عاشق کنم دلت را
دردی به دل ندارم جز سرخیِ لبت را
دل را به وعده‌ای خام بگذارمش به گوشه
قدری به رحم آی و تقدیم کن خودت را
 
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,494
پسندها
40,658
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #17
داغ بستم به جگر از روی ماهت جسته‌ام
پر نفس من بی‌نفس از این شقاوت خسته‌ام
چشم هایم بی‌فروغ و عاجز و زار و نزار
وای از این دل این‌چنین از قلب خود دل بسته‌ام
 
آخرین ویرایش
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,494
پسندها
40,658
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #18
قلب را آغوش یار آرام می‌سازد نرو
بی‌دلیل جان را ز تن از بیخ می‌بازد نرو
دست سردت را به روی گونه‌ام بگذار و آی
گر روی این دل به سوی مرگ می‌تازد نرو
 
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,494
پسندها
40,658
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #19
من تماشای تو کرده و به عشاقم جفا
چشم من کرده به چشمان تو قدری اکتفا
جان ز تن بیرون کنم بهر نگاهت یا صنم
دست از عشقم کشیدی، مرد این حد بی‌وفا؟
 
آخرین ویرایش
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,494
پسندها
40,658
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #20
صیاد عجب تور پرآوازه و سختی به دلم ساخت
آن چشم خمارت چه دل‌انگیز خِرَد را ز سر انداخت
گیسوی سیاهت چه بی‌رحم دلی را به عزا تاخت
وای از دل بیچاره و رنجور که در مهلکه‌ات باخت
 
امضا : Kalŏn

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا