دلنوشته روزگار امتحان مي گيرد|ف.سين كاربر انجمن يكـ رمان

[F.Śin]

نـام دلنوشته: روزگار امتحان مي گيرد
نـام نويسنده: ف.سين كاربر انجمن يكـ رمان
موضوع: اجتماعي
مقدمه:
روزگار؟!
كاش مي شد انصراف داد از اين امتحانات،
كاش مي شد راحتمان گذاري به حال ِ خودمان.
آخر مي داني؟
ما آدم ها، تاب ِ مقابله با سختي ها را نداريم؛ اصلاً عادت كرده ايم به آن كه، هميشه سهل تـرين را...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[F.Śin]

امتحانات روزگار | سري اول​

موضوع: "حس ِ سرخ"
نام: عاشق
نـام خانوادگي: حقيقي
زمان: از يك عاشق، زمان نمي پرسند؛ يك عاشق، ساعت و زمان سرش نمي شود وقتي خيره ي دو چشم گيراي اوست...

سؤال:
- بـراي يكـ عاشق، سخت ترين كارِ ممكن چيست؟
پاسخ:
-حرف زدن از حسي كه يك اشتباه محض است، اگر از آن حس بگويد، بي شك براي هميشه، طرف مقابل را از دست خواهد داد، در نتيجه بايد سكوت كند، آن حس را قايمكي در دل نگه دارد و فرياد هاي گوشخراش ِ دلش را خفه كند.

• و چه سخت است دوستش داشته باشي اما او تو را به چشم ديگري ببيند، پس ساكت شو و اجازه نده غرورت خُرد شود...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[F.Śin]

سوال:
- عشق در چه چيز خلاصه مي شود؟
پاسخ:
-عشق، در ضربان ِ نا منظم قلبش، برق نگاه ِ گيرايش، دستان سرد و عرق كرده اش، گونه هاي گلگون و لبخند عميقي كه در كنج ِ لـب هاي سرخ و ممنوعه اش جا خوش كرده، خلاصه مي شود.

• همين ها كافيست تا بداني طرف ِ مقابل، ديوآنه ترين عاشق ِ توست...
همين ها كافيست تا دلت برايش ضعف برود!

 

[F.Śin]

سؤال:
-اتفاقات پس از او را شرح دهيد.
پاسخ:
- پس از او، در و پنجره هاي خانه ي عشقِ دل، براي هميشه به روي همه، بسته مي شوند و من مي مانم و زخم هايي چركين!
زخم هايي كه او در جا جاي دلِ اين عاشق بيچاره، به جا گذاشته و در عين حال، درمان و مرهم اين زخم ها، خودِ بي وفآيش است...

• " بي وفاي من، وفادار خواهد بود! "
بگذاريد با اين جمله ي غير ممكن زندگي كنم!

​

 

[F.Śin]

سؤال:
- آيا عشق خواهد رفت؟
پاسخ:
-عشق، اگر واقعي باشد، اگر حقيقي باشد و تنها به يكـ دوستت دارم ختم نشود، اگر با تلاش براي به دست آوردن و نه نشستن و تماشا كردن براي از دست دادن همراه شود؛ مسلماً نـه! اين عشق، هيچ وقت نخواهد رفت، اين عشق، از آن دسته عشق هاي ماندگار است. براي عاشق هـا، اينگونه عشق هـا رفتني نيستند.

• كاش اين عشق ها، لايق ِ يكي از آن لايق هاي مجنون تر از مجنون باشد!

 

[F.Śin]

سؤال:
- به عشق در نگاه اول، اعتقاد داري؟
پاسخ:
- در عشق و عاشقي، غير ممكن وجود ندارد، حتي عاشق شدن در يكـ نگاه!

• در همان لحظه كه نگاهت قفل نگاهش مي شود و تو، صداي تپش قلبِ آشناي غريبي را مي شنوي كه آرامش را به تو القا مي كند! همان لحظه كه جوانه ي يكـ عشقِ تلخ اما شيرين، سر از خاكـ بيرون مي آورد و در سايه ي عاشق رشد مي كند و تمام ِ تورا در برمي گيرد!

 

[F.Śin]

سوال:
- عشق كجا و در چه زماني به تو مي رسد؟
پاسخ:
-از غير ِ منتظره ترين حس ِ جهان، انتظاري نمي رود، او يك روز، يك جا، بالأخره از راه مي رسد اما درست زماني كه انتظارش را نداشتي، درست زماني كه براي نيامدنش، نااميد تر از نااميد شده اي!

• از راه كه برسد، تو را در زنداني حبس مي كند كه دلت براي تو ساخته و خلاص شدن از اين زندان، فقط به دست ِ ...

 

[F.Śin]

سؤال:
-چرا دوستش داري ولي دوستت ندارد؟
پاسخ:
-اگر من نباشم، او تنها نيست؛ هميشه يكي هست كه حالش را خوب و تنهايي هايش را پر كند براي همين به من دل نبسته ولي من، پس از او تنها خواهم ماند و طبيعي ست كه اين گونه دل دهم به كسي كه بود و نبودم برايش فرقي ندارد و آن چنان مهم نيست.

• اي دل ِ نفهم، بسته ي دل كسي نشو كه نمي خواهدت!
لطفاً بفهم...

 

[F.Śin]

سؤال:
وقتي حقشه ازش دلخور شي، بازم نمي توني دلخور باشي؛ دليلي داره؟
پاسخ:
-عاشقش كه باشي، با كوچك ترين حرفي از جانبش، دلت مي شكند! مي خواهي دلخور شوي، برنامه ريزي مي كني كه چگونه پاسخش را بدهي و او را از خودت دور كني اما همين كه آمد، همان پاسخ ِ "بله"، ناگهاني تبديل به "جآنم" مي شود! مي داني؟! عشق كه منطق سرش نمي شود، اين بي جنبه بودن را هم به اين حساب بگذار!

• بلاي جآن است و در عين حال، آرامش و حس ِ خوب ِ دوست داشتني!

 

[F.Śin]

سؤال:
-چند مورد از خطاهايي كه از او سر مي زند و قابل بخشش نيست را ذكر كنيد. [ چهار مورد ]
پاسخ:
-به نـام خدا
١ و ٤، اولين و آخرين:
كم محلي هايش...!

• دوستش داري و دلت نمي خواهد نسبت به تو بي اعتنا باشد و ناگهاني سرد شود!
سرد كه شود، يخ مي بندي...