کامل شده مجموعه اشعار شرور | شرور کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع زین العابدین
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 63
  • بازدیدها 4,443
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

زین العابدین

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
18/8/18
ارسالی‌ها
665
پسندها
13,451
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #31
ای که من از تو کمتر بدی بدیدم
برای رسیدن به تو خیلی دویدم
تا که بیابم نشانی از کوی رهت
راهها رفته و جویها پریدم
چونکه تو گذر کردی از من
بعد تو من به دیگری رسیدم
به کسی که عشقش خیالی بود
عشقی که در تو دیدم در او ندیدم
من در اولین نگاهم به تو ای یار
چون زلیخا انگشت خود بریدم
تمام لحظه هایی که با تو بودم
هیچ کدامشان را بعد تو ندیدم
گر نباشی ای یار درکنارم
ترجیح میدهم با خاطراتت بمیرم
 
آخرین ویرایش
امضا : زین العابدین

زین العابدین

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
18/8/18
ارسالی‌ها
665
پسندها
13,451
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #32
چه حسی دارد اینکه بدانی کشته میشوی فردا
چشم بپوشی بر جان و مال و عیال بشود یغما
کشته شوی بدست شقی ترین مردان عالم در کربلا
در آن صحرای بی اب و علف و دشت کرب و بلا
جمع کنی یاران و خانواده خود هرچند اندک باشند
در خیمه خود بکنی چراغ خاموش تا راحت باشند
آنکه حق الناس با خود دارد برگردد هرچه زودتر
چونکه بخشیده نمیشود حق دگران با خون و زر
چه بسا یارانی در تاریکی شب تنهایت بگذارند
تا شوی همراه با یاران وفا دارت هفتاد و چند
بر تصمیم خود مصمم باشی با امید خدا
بریزد خون تو و یارانت در سرزمین نینوا
درس باشد این واقعه در کل دنیا و جهان
هرچه هستی آزادمرد باش و مرد بمان
 
امضا : زین العابدین

زین العابدین

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
18/8/18
ارسالی‌ها
665
پسندها
13,451
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #33
کاش میشد برگردیم به زمان گذشته
امکانات نبود اما ادماش بودن فرشته
هرچه امکانات بیشتر و بیشتر شد
آدمهایش وحشیتر و وحشیتر شد
خونها ریختند با سلاح کشتار جمعی
رقابت کردند بر سرساخت سلاح جنگی
خون مردمان تو شیشه کرده پولش اما
شد سلاح اتمی و زده شد بر هیروشیما
رقابت شدیدتر شدو دو نیم گشت جهان ازین کارها
این طرف روسیه و چین و آن طرف اروپا و آمریکا
درین میان قربانی شدند کشورها توسط دژخیم
یا باید کنار میامدند با وضعیت یا میشدند تحریم
گفتیم اهل صلحیم ولی زیر بارحرف زور نمیریم
برای اثبات حقانیت خود حتی حاضریم بمیریم
کشور تحریم شد و اقتصادمون بهم ریخت
لاشخور مملکت اختلاس کرد و زود گریخت
بدتر و بدتر شد وضعیت مردم درین میان
قیمت بنز و پورشه شد قیمت پیکان و ژیان
وقت طلا شدو هرچه بیشتر میگذشت زمان
کالاها...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : زین العابدین

زین العابدین

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
18/8/18
ارسالی‌ها
665
پسندها
13,451
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #34
مدتی است دلم هوای رفتن دارد
خسته شده اما بسیار سخن دارد
همه رفتند به ممالک دیگر از گرانی
چه کنم که این دل عشق وطن دارد
در مرام ما نیست دل بردن دل دادن
دل میشکند اما باز میل سوختن دارد
خواستم زودتر بروم از انجمن اما
خسته تر از آنم که پا نای رفتن دارد
میسوزم و میشکنم و دم برنمیتابم
شرور عاشق نمیشود تا وقت مردن دارد
 
امضا : زین العابدین

زین العابدین

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
18/8/18
ارسالی‌ها
665
پسندها
13,451
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #35
حالم خراب بود و درد دل گفتم با دلی
نرفتم و موندم اما شد گرم محفلی
گفتم پریشانم و نیست هیچ امیدی
ازین گفته من سخت گشت فلفلی
گفت گرگ بیابان دیده ای ، ای شرور
نگذار فکر کنم بچه ای و هنوز قلقلی
ازین حرفش هوش از سر رفته باز گشت
امیدوار شدم و در انجمن ساختم منزلی
 
آخرین ویرایش
امضا : زین العابدین

زین العابدین

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
18/8/18
ارسالی‌ها
665
پسندها
13,451
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #36
صبح تا شب در انجمن میگردم
انگار از دست بیکاری هم در بندم
نگین هستم و دارم بسی غرور
که انجمن هست داداشم شرور
دانشجو هستم و دانشگاهم بود دولتی
انتقالی گرفتم پیام نور بنابر مصلحتی
رفتم شرکتی سر کار با پارتی
باب ورود و خروج دادنم کارتی
سر کارم اما بیکارم در اداره
ازین بیکاری اما بیزارم در اداره
اندیشه ام هست دهم امسال کنکور
شاید پزشکی قبول شده شوم مسرور
دعایم کنید ای دوستان و همرهان
بخوانم و کنکور برایم شود آسان
پزشک شوم اگر ، قول داده داداشم
اولین مریضم باشد بعنوان پاداشم
گر معاینه کنم قول میدم آمپولش نزنم
مریضی گر قابل درمان نبود گولش نزنم
 
آخرین ویرایش
امضا : زین العابدین

زین العابدین

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
18/8/18
ارسالی‌ها
665
پسندها
13,451
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #37
در جوانی بسی شاد بودم و شرور
از داشتن عشق خود مسرور و مغرور
بیامد بلا و زندگی ام دچار بحران شد
داستان زندگیم نقل این و ان مکان شد
گله دارند از من دوستان و آشنایان
که چرا همیشه غم دارم و هستم نالان
نمیدانند که در دل چه ها که ندارم من
گاه گاهی شده از زندگی بیزارم من
در د دارم و دردم بسیار هست بسیار
بجز درد خود دیگران را هستم غمخوار
انکس که مرا یار بود و غمخوار و دلدار
فوت کرد و در فراقش گشتم سخت بیمار
از هجر آن سفر گشته آشفته شده افکارم
در جمع خانواده ام و انگار چیزی کم دارم
در و دیوار و شهر و تمام هستی این جهان
بعد رفتن آن یار شده بر من شبیه زندان
روزها رو با هزاران مکافات و به سختی
سر میکنم و منتظر شب میشم و بدبختی
خوابم نمیبرد و سرگردانم در فضای مجازی
گه چت و گه انجمن تا که شب خوانم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : زین العابدین

زین العابدین

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
18/8/18
ارسالی‌ها
665
پسندها
13,451
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #38
شب است خود را بیشتر ازین درگیر نکنید
بخوابید و برا رفتن به تختخواب دیر نکنید
شب فتنه دارد و باید باشی آگاه از خطرش
فتنه صبح بعد بیداری را به گناه تعبیر نکنید
 
امضا : زین العابدین

زین العابدین

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
18/8/18
ارسالی‌ها
665
پسندها
13,451
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #39
سبحان رفتم و روز اول ورودم
سر صحبت با مدیر ارشدگشودم
قصدم درجه بود و ارتقاء مقام
جز او کسی کمک نمی کرد تمام
صحبتها آغاز شد و درج هم اندکی
داده شد و دوستی برقرار کم کمکی
بفرمود جایی هست بنام انجمن
رمان مینویسند دوستان چو من
آمدم انجمن و از آمدنم مسرور بودم
بر دوستی با بچه ها من مغرور بودم
دورو برم شلوغ شد واصلم پرسیدند
تا گفتم حامدم پیری از ماکو خندیدند
کاری ندارم اینکه انجمن چه امد سرم
بی خوابی شبها دور چشام رو کرد ورم
با یکی از بچه ها دوست بودیم بیشتر
اقلا شرایط من رو میفهمید او بهتر
خواستم گله کنم از این دوست اما
پشیمان شدم و گفتن گله شد معما
بسنده میکنم بر این که بعد اشنایی
یک شبه غریبه شدم و ماندم تنهایی
 
امضا : زین العابدین

زین العابدین

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
18/8/18
ارسالی‌ها
665
پسندها
13,451
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #40
هرکاری کردم دو خط شعر بگم من
تا خداحافظی کرده باشم از انجمن
چیزی به ذهنم خطور نکرد جز این
که بگم خوش باشید دوستان من
 
آخرین ویرایش
امضا : زین العابدین
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا