فال شب یلدا

کامل شده مجموعه اشعار شرور | شرور کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع شرور
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 63
  • بازدیدها 4,822
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
665
پسندها
14,092
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #41
بیمارم و در سینه ام دردی پنهان دارم
شاکی ام و شکایت از این جهان دارم
سالها گذشت در غم و اندوه و تنهایی
چه کنم که من به بودنش ایمان دارم
ملامت گران ملامتم میکنند اما من دل
و گوش بسته به حرف ملامتگران دارم
روز را شب و شب را روز میکنم به سختی
امید به رسیدن به یار و رفتن جان دارم
خواستم بروم از انجمن و دیگر نیایم
اما از بچه ها هزار پیام پدر بمان دارم
گفتم وقت رفتن شده و ندارم فرصتی
برای رسیدن به هدفم اندکی زمان دارم
گفتند چه شده و دلیل رفتنت چیست؟
گفتم یکماه دیگر قضاوت امتحان دارم
مصاحبه علمی اونم در برابر اساتید بزرگ
برا قبولی نیاز به گذراز هفت خوان دارم
وای که چقدر من برای این روز سعی کردم
استانی قبولم و نیاز به قبولی تهران دارم
اگر قبول بشم این مرحله رو گذر کنم من
تورستورانی مجلل برای شام...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
665
پسندها
14,092
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #42
دانه ای کوچک از گونی افتاد در خیابان
از جمع خود جدا شد و گشت هراسان
پرنده ای کوچک دانه را گرفت به منقار
تا بیشتر از بیش شود حال دانه زار زار
به پرواز در آمد پرنده تا رود خانه اش
به چیزی بخورد و افتاد از دهان دانه اش
از چنگ پرنده آزاد و رها گشت در اسمان
بر سرنوشت تیره خود شاکی بود و نالان
بیامد از بالا و با سر خورد زمین به سختی
در جایی آرام گرفت و تموم شد بدبختی
خورشید تابید و گذشت شب رسید ز راه
آفتاب بیامد و نور خود بگستراند گاه گاه
سوز سردی دانه را به خود پیچید ، کم کم
ابرها رسید اسمان ، شروع شد باران نم نم
از ترس باران و سرما زیر خاک گرفت پناه
غافل از اینکه دانه بارور شده ناخوداگاه
با تابش خورشید سحرگاهی بر روی خاک
جان گرفت دانه و پیراهن خود داد چاک
خورشید بتابید و با گرمی دانه را ناز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
665
پسندها
14,092
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #43
دیدمش خرم و خندان در خواب یارم را
گفتمش مشکل زندگیم و گره در کارم را
دست بلند کرد و رو به آسمان دعایم کرد
خواست از خدا تا آرام کند حال زارم را

جمع کن توشه آخرت وقت رفتن میرسد
خیلی زود وقت کلمه اشهد گفتن میرسد


بگفتا حامد یا علی بگو و ول کن دنیا را
لحظه دیدار نزدیک است بشنو این ندارا
گفتمش در بند دنیا و مادیاتش نیستم من
برای آخرت حاضر و راضیم رضای خدارا

جمع کن توشه آخرت وقت رفتن میرسد
خیلی زود وقت کلمه اشهد گفتن میرسد


گفت و شنودها رد و بدل شد برا ساعتی
وقتی نمونده بود خواهم ازو من حاجتی
خداحافظی کرد و بار دگر تنهایم گذاشت
گریه امانم نمیداد و مرادیگر نبود طاقتی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
665
پسندها
14,092
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #44
از آنچه میترسیدم خدایا آمد بسرم
کاری که نباید میشد همان کرد برادرم
کشید سیگار و کرد از من پنهان
نفهمید که آشکار شود روزی کار نهان
بفرمود مرا از کودکی برحذر باش ز سیگار
که این عادت بماند از نادانان یادگار
حال که دیدم خود میکشد سیگار با اب و تاب
آسمان از بیخ و بن شد بر سر من خراب
خدایا تو که در همه احوال با منی
در مقابل حمله آفات مرا ایمنی
بسپارم برادر خود در دست تو
بسازی زندگی سالمش از نو
تا شود از برکت وجودت سازگار
این درس عبرت بماند بر نسل دگر یادگار
نکشد سیگار و قدر جان بداند
در مقابل مشکلات سالم بماند

اهواز ۱۳۸۱/۱۲/۱۷
 
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
665
پسندها
14,092
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #45
با چه امیدی مینویسیم بر یار خود شعر را
شعری قشنگ زیبا را
تا که با دلدادگیهامون بدست اریم دلی
دلی خسته و تنها را
میخواهیم خوب باشیم برایش خوبی کنیم
خوبی از جنس گلها را
ناز میکند و خریدار نازهایش هستیم اما باید
بپردازیم بهای نازها را
ناز او چند؟ واقعا قیمتی برایش میتوان گفت
ناز ان دلبر دلارا را
افسوس و صد افسوس که دلبر مغرور است و
نمیبیند تلاش مارا
در کو چه و بازار و هر جایی از شهر میگردیم
نشانی از آدرس وفا را
تا کی و تا کجا باید بسوزی ای دل و جان من
تا باور کنی رفتن یار را
خورده بر تو نمیگیرم زجه بر مراد خود نمیزنم
تلخ نمیکنم کام شما را
بساط جمع کن ای قلم بس است ننویس هرگز
ناکامی من درین دنیا را
شرورم و شور و شیدایی ام اما به آخر رسیده تا
پاک کنم از ذهنم تلخیها را
 
آخرین ویرایش
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
665
پسندها
14,092
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #46
روز دوست است و تقدم من به شما دوستان
شعری باشد از ته وجودم شاید آید خوشتان
دوستان دوست دارم روزتان خوش باشد
پسرها دختر کش و دخترا پسر کش باشد
 
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
665
پسندها
14,092
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #47
عمریست که دیوانه این خانه منم من
یار سفر کرده و دردیر دیوانه منم من
ان که یاد و خیالش آزرده میشود
نفرین سر میدهد برین زمانه منم من
طاقتم طاق شده و صبر امده سر
تنها ترین تنها کس این خانه منم من
بیا و حال و روزم ببین از نزدیک تو
آن که دل داد و شکست پیمانه منم من
در خیال رخ و روی تو ای جانان جانم
ش.ر.ا.ب نخورده شده مستانه منم من
بیگانه و ناشناس درین جهان سر کنم
تنها شده و از جمع گشته بیگانه منم من
 
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
665
پسندها
14,092
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #48
چشمانم خسته بود و افتادم روی تخت
چشم بسته و اندیشیدم بر شوری بخت
به نا گه بر من خستگی فشار آورد خیلی
که طاقتم کم شد و برخواب داشتم میلی
خوابیدم تا که ارام شوم از افکار دنیایی
استراحت کرده و بازیابم شورو شیدایی
 
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
665
پسندها
14,092
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #49
چه خوبی کردم به در گاهت یا رب
گذر کردی و ازمن گرفتی تو غضب
نکند صبحی جرقه بود بر من هشدار ؟
تا که مراقب باشم بر رفتار و گفتار ؟
 
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
665
پسندها
14,092
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #50
زندگی شکستم داد و سخت عذابم کرد
خواستم نشکنم اما فشارش بیتابم کرد
چه شبها و روزها که تنهایی در حسرتم
داغ نبیند آنکس که اینگونه خوابم کرد
 
امضا : شرور
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا