متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته کافه دل| آتوسارازانی کاربر انجمن یک رمان

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #21
نام دلنوشته: آخر
از بچه آخر بودن یا همون ته تغاری، خیلیا گفتن تعدادی هم نوشتن و چه بسا حق مطلب رو ادا کردن.
و این بار از زبون یک بچه آخر بشنوید.
اسم مان با خودمان است، بچه آخر.
و این آخر، شاید یک کلمه سه حرفی برای دیگران باشد، اما برای ما پر از دنیایی از حرف است؛
از حرف هایی که شاید تنها ته تغاری ها آن ها را در اعماق وجودشان درک کنند.
آخر بودن بد است. لاقل ما این را خوب می دانیم که همیشه دیر رسیدیم؛ حتی در قدم به این دنیا نهادن.
شاید وقتی چشم به این جهان گشودیم آن شور و شوق اولیه از دیدن فرزند اول در وجود مادر پدرانمان نبود یا نشاط جوانی شان را نداشتند اما به جایش تجربه بچه داری همراه داشتند و دیگر نگران بزرگ کردن ما نبودند.
وقتی ما بزرگ شدیم دیگر خبری از آن زوج جوان و سرحال گذشته نیست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Atousa

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #22
هیچ انسانی خالی از دغدغه نیست.
دغدغه می تونه برای یک بچه، خرید اسباب بازی مورد علاقش باشه یا برای یک دانش آموز کسب معدل بالا، برای یک کشاورز، تولید محصول خوب.
این دغدغه ها هستند که شخصیت ما رو می سازند.
قطعا بین کسی که دغدغش خود نمایی، چشم و هم چشمی با کسی که دغدغش پیشرفت علمه تفاوت هایی هست.
مراقب دغدغه هاتون باشید.
 
امضا : Atousa

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #23
بنام خدا
شرمنده ام تابستان. باید اعترافی کنم..
بچه تر که بودم، از شنیدن نامت در پوست خود نمی گنجیدم.
وقتی خبر آمدنت را می دادند، شعف و شور تمامی وجودم را در بر می گرفت از این که قرار است سه ماه بدون دغدغه ی مشق و امتحان، تا ظهر بخوابم و بعد ازظهر ها با دوستانم بازی کنم.
و همین که غروب سی و یک ام، شهریور می رسید، وداعی سخت با تو می کردم و به امید دیدارت در سال بعد، نه ماه تحصیلی را می گذراندم.
اما هر چه به تعداد تابستان های گذشته اضافه تر شد، شوق و اشتیاق من هم، از آمدنت کمتر شد.
آخر دیگر، من آن دختر بچه نیستم که به اشتیاق بازی و فرار از درس و مشق منتظرت باشم.
خودمانی تر بگویم، حال دلم با تو خوب نمی شود.
من دختری از تبار زمستانم، زاده ی دی ماه.
نه تاب گرمای سوزانت را دارم و نه حوصله ی روز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Atousa

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #24
تا چشم کار می کند دامن سبزش، جلوه گری می کند.
مجالی برای دیدن آبی آسمان نمی دهد.
در چین های این دامن، درخت های کهن سال، یا رشید سربه فلک کشیده جوان و حتی نهال های تازه متولد شده، جای دارند.
در پایین ترین چین این دامن، قلبی چوبین دلبری می کند.
قلبی چوبین، منظورهمان خانه ایست که قلب های اعضایش مملو از محبت و عشق است.
به گیسوان این قلب چوبین، گل های قشنگی آویز شده است که روی شانه هایش قرار دارند.
درختی به نشانه ی دوستی یکی از دست های این قلب چوبین را فشرده است.
چه کسی گفته قلب چوبین احساس ندارد؟
چرا که به هنگام جاری شدن غم های آسمان, غرق در اشک های آسمان می شود.
خیس گریه می شود و آوای سقفش به ناله در می آید.
آغوشش را به شکل ایوان رو به همه ی زیبایی های طبیعت, گسترده است تا مامن امنی باشد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Atousa

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #25
▫بسم الله الرحمن الرحیم
یا علی
➖ آتوسا رازانی

قلم در دستم از هیبت نامتان به لرزش افتاد.
به راستی که شجاع ترین مردان هم در برابر شما، ناتوان ترین می گردند.
چه کسی گفته که یتیمان کوفه پدر نداشتند؟ چرا که سایه مهر و محبت شما پیوسته بر زندگیشان بود. خوشا به حال چاه، که کلام دلنشینتان در آن طنین انداز می شد. بر درد و دل های شما، چاه اشک می ریخت و سر ریز می کرد.
پیامبر دست شما را بالا برد و امت را به شما سپارد و این دست مبارک حکم همان کشتی نوح را برای ما دارد.
یا علی. چه خوب شد که آمدید تا اهل آسمان ها و زمین معنی واقعی عشق و شجاعت را ببینند.IMG_20190912_123622_363.jpg
 
آخرین ویرایش
امضا : Atousa

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #26
میدانی جانم
گاهی، میان انبوه جمعیتی، اما دلت در گوشه ای تنها کز کرده است.
گاهی، هم صحبت افرادی، اما گوش هایت در سکوتی مطلق فرو رفته اند.
گاهی پر از سکوتی، گاهی پر از حرف، گاهی دل گیر، گاهی دل تنگ.
میدانی چرا؟
دلیلش این است که می اندیشی همواره باید کسی باشد، متفاوت تر از بقیه، کسی که تو را بفهمد و برای حال خوبت تلاش کند.
بیا و این گاهی ها را بردار.
منتظر هیچ کسی نباش.
دست خودت را بگیر. برای حال خوب خودت تلاش کن.
زندگی کوتاه تر از آن است که فرصت ها را به انتظار بگذرانی،
زیباترین لباست را بپوش،
آهنگ مورد علاقه ات را گوش بده،
یک روز خودت را در کافه ای مهمان کن،
و هر آنچه که فکر میکنی نیازمند حال خوبت هست را انجام بده.
از فرصت های زندگیت استفاده کن قبل از اینکه در انتظار برای دیگری، تمام شود...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Atousa

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #27
میدانی دلبرم، با هر بار دیدنت، خدا را شکر می کنم که مرد آفریده شده ام.
مردی که، پهنای دستانش فقط با دستان کوچک کشیده تو، گرم می شود.
مردی که، قوت قلبش، نگاه دلربای تو از مروارید های چشمانت هست.
و با هر بار پلک زدنت، عشقت در دل من به تب و تاب می افتد.
آری. خوب شد که مرد آفریده شده ام،
تنها یک مرد می تواند لذت لمس دستان نرم تو را در لا به لای ریش های زبرش تجربه کند.
و عشق را در رقص گیسوانت در نسیم دلنواز ببیند.
فقط یک مرد می تواند، لذت این که بازوانش مامن امنی، برای شانه های تو باشد را حس کند.
گویند مرد ها احساس ندارند، پس چگونه بند به بند وجود من، از عشق تو لبریز و وابسته به سلول های تن توست.

محبوبم، تو زیباترین تصویر عشق برای من هستی.
بانو. چقدر خوب شد که مرد آفریده شده ام که تو را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Atousa

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #28
دلهره هایت را به مولکول های هوا بسپار،
غم هایت را پیشکش ابر های آسمان کن،
تو اشرف مخلوقاتی، جهان و تمام کائناتش در اختیار توست،
مبادا اندوه به دلت راه بدهی!
جهان خود پذیرای تمام غصه های توست.
نفس بکش، نگرانی هایت را، راهی آسمان کن.
#آتوسارازانیIMG_20190912_113825.jpg
 
آخرین ویرایش
امضا : Atousa

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #29
‍ #آتوسارازانی
ما آدمای مناسبتی هستیم.
مثلا تا قبل از این که ماه رمضون بیاد، خیلی اوقات نیازمندای اطرافمونو نمیبینیم، دل میشکنیم، لزومی نمیبینیم که تو نماز جماعتای مسجد شرکت کنیم و خیلی چیزای دیگه...
اما همین که ماه رمضون میاد، هممون خوب میشیم؛ تازه یادمون میاد باید با خدا خلوت کنیم، ابراز پشیمونی کنیم از گناهامون، حلالیت بطلبیم از بنده هاش.

یا اینکه تا محرم نیاد یادمون میره که امام حسین چرا شهید شد!
برای چی خودش و یاران و خانوادش رو فدا کرد؟
بیاید این مناسبتی خوب بودن رو برداریم.
به جای اینکه، دغدغمون فلان لباس تو فلان نذری یا.. باشه. امسال وقتمون بیشتر برای مطالعه درباره ی نهضت عاشورا بزاریم بلکه رستگار شویم.
اینم لیست کتابایی که میتونه کمکمون کنه

حماسه حسینی – شهید مرتضی مطهری
سلوک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Atousa

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #30
حسین جان.
از فرط غمت، سطر ها نوشتند.
از عمق مظلومیتت، روضه ها خواندند.
اما محبتت در دل های ما تکراری نشد.
و با هر بار، شنیدن نام مبارکت، تار های عشق، در قلبمان به لرزش افتاد.
و تنها غمی، که تسلی بخش روح و روان ماست، غم توست.
تنها اشکی که، ضیا بخش چشمان ماست،
اشک بر مصیبت توست.
حسین جان.
از تو گفتن و نوشتن پایانی ندارد، چرا که جاده عشقت انتهایی ندارد.
#آتوسارازانیIMG_20190912_113813.jpg
 
آخرین ویرایش
امضا : Atousa

موضوعات مشابه

عقب
بالا