متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته ویران شده | دوشیزه‌ی مجهول کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Sepideh.T

کاربر برتر
سطح
30
 
ارسالی‌ها
2,443
پسندها
18,978
امتیازها
53,173
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #51
واقعا خیلی عذاب آوره‌ که روحتو‌ تکه‌تکه‌ می‌کنند و بعدش می‌گن ببخشید!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Sepideh.T

کاربر برتر
سطح
30
 
ارسالی‌ها
2,443
پسندها
18,978
امتیازها
53,173
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #52
و عذاب‌ آور و دردناک‌تر از آن این است، که تو باید دروغ بگویی‌، بگویی اشکالی ندارد یا بیخیال یا... خیلی چیزهای دیگر!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Sepideh.T

کاربر برتر
سطح
30
 
ارسالی‌ها
2,443
پسندها
18,978
امتیازها
53,173
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #53
چون تو یک «ویران شده‌ای!»
یک «ویران شده‌» که محکوم است به عذاب... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Sepideh.T

کاربر برتر
سطح
30
 
ارسالی‌ها
2,443
پسندها
18,978
امتیازها
53,173
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #54
اما در این بین باید یک چیز‌ را قبول داشت.
آن هم این است که تقدیر هیچ‌گاه بی‌تقصیر نیست... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Sepideh.T

کاربر برتر
سطح
30
 
ارسالی‌ها
2,443
پسندها
18,978
امتیازها
53,173
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #55
تقدیر باعث شده که من یک «ویران شده» باشم... .
تقدیر باعث شده که لب‌های خندان، بیشتر از چشمان گریان درد بکشند و کسی هم از درونم آگاه نشود...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Sepideh.T

کاربر برتر
سطح
30
 
ارسالی‌ها
2,443
پسندها
18,978
امتیازها
53,173
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #56
می‌دانی دیگر‌ شوق‌ و ذوقی برای ادامه زندگی ندارم... .
و باید قبول کنیم که بالا رفتن سن یک «ویران شده»، رابطه‌ی مستقیمی دارد با بی‌ذوق‌‌تر شدنش نسبت به زندگی...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Sepideh.T

کاربر برتر
سطح
30
 
ارسالی‌ها
2,443
پسندها
18,978
امتیازها
53,173
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #57
ای‌کاش من هم مانند کودکی بودم، که زمانی که وسیله‌ای تازه می‌خرد از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجد و زندگی برایش همانند‌ جعبه مداد رنگی‌هایش است... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Sepideh.T

کاربر برتر
سطح
30
 
ارسالی‌ها
2,443
پسندها
18,978
امتیازها
53,173
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #58
اما افسوس که زندگی من حتی سپید‌ و سیاه هم نیست...!
رنگ زندگی من مشکی است، مشکی خالص بدون‌ هیچ رنگی... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Sepideh.T

کاربر برتر
سطح
30
 
ارسالی‌ها
2,443
پسندها
18,978
امتیازها
53,173
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #59
فقط و فقط مشکی... .
من بلد نیستم باز هم بخندم، شاد و بدون دغدغه باشم... چون من یک «ویران شده» هستم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Sepideh.T

کاربر برتر
سطح
30
 
ارسالی‌ها
2,443
پسندها
18,978
امتیازها
53,173
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #60
آری، من خیلی چیزها‌ را بلد نیستم!
من بلد نیستم وقتی دلم گرفت، با کسی دردل کنم، بلد نیستم وقتی بی‌پناه بودم به کسی پناه ببرم؛ من عادت کرده‌ام همه جا قوی باشم و این بیشتر از همیشه مرا ضعیف می‌کند... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا