کامل شده مجموعه اشعار سودای جان | دیاناس شاعر انجمن یک رمان

Viŏlet

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
42
 
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,239
پسندها
42,074
امتیازها
96,873
مدال‌ها
47
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #41
***
در دشت جنون رفتم و دنبال تو گشتم
هر سو به غبار تو، خیالات نوشتم
دیدم که سرابی و دویدم به خیالت
دیدی که چه افتادم و دیگر نگذشتم؟
 
آخرین ویرایش
امضا : Viŏlet
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] M I R A S

Viŏlet

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
42
 
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,239
پسندها
42,074
امتیازها
96,873
مدال‌ها
47
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #42
***
دریا شده این دیده ولی کاش بدانی
در سینه غبار است، ولی کاش بخوانی
رفتی و نپرسیدی از این حال خرابم
ای عشق! تو با ما چه کردی که بمانی؟
 
امضا : Viŏlet
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] M I R A S

Viŏlet

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
42
 
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,239
پسندها
42,074
امتیازها
96,873
مدال‌ها
47
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #43
***
از دور گذشتی و دلم ریخت چو باران
چشمان تو شد آتش این دشت بیابان
ای ماه! نگاهی کن و بنگر که چه کردم
در سینه‌ی من ماند غمی تا به هزاران
 
امضا : Viŏlet
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] M I R A S

Viŏlet

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
42
 
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,239
پسندها
42,074
امتیازها
96,873
مدال‌ها
47
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #44
***
هر سوی بیابان که روم رد تو پیداست
دیوانه شدم، عشق تو با جان من آشناست
یک روز اگر سوی منِ خسته بیایی
خواهم که ببینی دل من روی تو غوغاست
 
آخرین ویرایش
امضا : Viŏlet
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] M I R A S

Viŏlet

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
42
 
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,239
پسندها
42,074
امتیازها
96,873
مدال‌ها
47
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #45
***
رفتی و گذر کردی و جانم به لب آمد
از آه دلم دشت، سراپا به شب آمد
ای عشق! ببین در دل این خاک چه کردی؟
ویرانه شد این سینه و دیگر به تب آمد
 
آخرین ویرایش
امضا : Viŏlet
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] M I R A S

Viŏlet

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
42
 
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,239
پسندها
42,074
امتیازها
96,873
مدال‌ها
47
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #46
***
گم گشتم و در وسعت صحرا تو نبودی
در اوج جنون، سایه‌ی فردا تو نبودی
ای عشق! تو را خواستم و بازم تو ندیدی
من ماندم و این بغض که دریا تو نبودی
 
آخرین ویرایش
امضا : Viŏlet
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] M I R A S

Viŏlet

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
42
 
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,239
پسندها
42,074
امتیازها
96,873
مدال‌ها
47
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #47
***
ای باد بیا بوی تو را باز بیارم
بگذار که در حسرت دیدار نبارم
در دشت به‌جز رد قدم‌های تو چیزی
دیگر نبود پس به که این رازی بسپارم؟
 
امضا : Viŏlet
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] M I R A S

Viŏlet

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
42
 
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,239
پسندها
42,074
امتیازها
96,873
مدال‌ها
47
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #48
***
هر گوشه‌ی این دشت پر از آه و فغان است
در سینه‌ی من آتش هجرانِ نهان است
بی عشق بیابان همه خاکسترِ درد است
ای یار کجایی که دلم بی‌سر و جان است
 
امضا : Viŏlet
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] M I R A S

Viŏlet

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
42
 
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,239
پسندها
42,074
امتیازها
96,873
مدال‌ها
47
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #49
***
بی عشق تو این دشت، همان دوزخ درد است
هر موج غبارش به دلم آتش سرد است
با یاد تو این سینه اگر زنده نماند
دیگر چه مرا سود که جان در تنِ فرد است؟
 
امضا : Viŏlet
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] M I R A S

Viŏlet

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
42
 
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,239
پسندها
42,074
امتیازها
96,873
مدال‌ها
47
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #50
در دشتِ دلم جز تو کسی نیست، کجایی؟
جان داده‌ام از درد و غمی نیست، کجایی؟
دیوانه شدم در تب صحرا به امیدت
ای عشق به جز آهِ لبی نیست، کجایی؟
 
امضا : Viŏlet
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] M I R A S

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا