متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مجموعه دلنوشته صدایی که تکرار می‌شود | تی‌ ناز کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع آهو`
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 20
  • بازدیدها 692
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

آهو`

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
149
پسندها
704
امتیازها
3,803
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #1
عنوان: صدایی که تکرار می‌شود
نویسنده: زیبا سعیدی
تگ: متوسط
مقدمه:
صدایی به گوش می‌رسد! صدایی که اشتیاقِ عجیبی به نواختن آن هم در خرمنِ گل‌های یخ‌زده و گِل‌های آری از اشک‌های بی‌نام و نشان دارد. صدایی که یگانگی را می‌ستاید و به دنبال حیات، خورشید را می‌نگرد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : آهو`

MAHSHID SHAKIBAEI

مدیر بازنشسته
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,412
پسندها
27,179
امتیازها
47,073
مدال‌ها
26
  • #2
•| بسم رب القلم |•


آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...
585360F9-867A-4DA0-88B2-83D77F96EB7C.jpeg

نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
"قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"

پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد دل‌نوشته بدهید. توجه داشته باشید...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

آهو`

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
149
پسندها
704
امتیازها
3,803
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #3
این‌جا صدایِ بیگانه‌ای میانِ امواج دریا شنیده می‌شود. انعکاسِ زندگی در تلاطمِ باد به جریان افتاده است و کربتِ آسمان برای اندکی اقلیم بر سر تنگدلان نیزه پرتاب می‌کند.
جویباری مکدر شده از خونِ پژمان، گُل‌های شاطی را به اشتغالِ مهموم در می‌آورد و آوازهٔ حزن‌آلودِ آن بیگانه بر جهان بیداد می‌کند.

*کربت به معنای غم و اندوه است
 
آخرین ویرایش
امضا : آهو`

آهو`

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
149
پسندها
704
امتیازها
3,803
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #4
در انتهای سلک، آوایی حزن‌آلود، گیتی را دربرمی‌گیرد. خرناسِ فاخته‌اش جهان را درهم می‌شکند و پرزهای از هم گسسته‌اش، طین را گلگون می‌کند.
آوازهٔ فریادش از طین برافراخته می‌شود و در درون دریای خونِ خودش به تازیدن ادامه می‌دهد و هر دم بانگِ مشقّت می‌سراید.
 
امضا : آهو`

آهو`

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
149
پسندها
704
امتیازها
3,803
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #5
درونِ چشم‌های اقیانوس صدفی خفته است. صدفی که هر دم بانگِ هزاهز و غریو می‌‌نوازد. جهان در تلاطمِ این سیرت، لبخند می‌زند و چشم‌های آن بی‌نوا در صدایش آتش می‌جوشد تا دمی شنیده شود.
 
امضا : آهو`

آهو`

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
149
پسندها
704
امتیازها
3,803
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #6
کوه بهانه است وقتی که صدایِ تو در آغوش برادرانه‌‌اش خاموش می‌شود. امواجِ صدادار آغوشِ خیال تو در ازدحامِ رنگ‌ دیزه‌هایِ حکاکی شدهٔ رویِ فرسنگ‌ها سنگ، لبخند می‌نوازد.
تو در حالِ گریزی اما، صدایِ مشقّت بخشِ کسی، تو را گام به گام می‌پیماید. گریز راهِ چاره نیست، به ندای درونت گوش بسپار.
 
امضا : آهو`

آهو`

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
149
پسندها
704
امتیازها
3,803
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #7
صدایی مدام تکرار می‌شود، صدایی که منشأ خفته‌ای دارد اما، ناب به‌نظر می‌رسد.
صدایی که همانند کوه استوار است اما درونش را هاله‌ای از اغبری‌هایِ مه مانند احاطه کرده است. صدایی که غریبانه می‌جوشد اما آشنا می‌نوازد. صدایی که یاری می‌خواهد و همراهی می‌طلبد.
 
امضا : آهو`

آهو`

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
149
پسندها
704
امتیازها
3,803
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #8
صدایش مقصدی را می‌رساند، مقصدی که باید با اعجازِ نوایِ ژنده‌ مانندی شنیده شود، به ملامسهٔ یک بوسه!
آیینهٔ مقصدش گوهروارتر از زینتی در کمندِ شاه کلیدی است. او را باید با نگاهِ مرمری‌ات جویا شوی؛ حسش کن! نگذار برایت مجهول بماند.
 
امضا : آهو`

آهو`

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
149
پسندها
704
امتیازها
3,803
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #9
واژه‌ها در میانِ صدایش عریان شده‌اند. جوهرِ وجودیِ رخسارش در میان کلمات زایل گشته و خمِ نگاهش بی‌پرده ملالت تراوش می‌کند. در امواجِ صدایش، آتش شراره می‌زند و درد در اخگری چشمانش مشتعل شده است، گویی که نیشِ آورگان بر پیکر درمانده‌اش، کوکب را می‌گماشت.
 
امضا : آهو`

آهو`

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
149
پسندها
704
امتیازها
3,803
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #10
در حصارِ غمزدهٔ شب، صدایی به گوش می‌رسد. صدایی که سکوت این کویر را با گریستنش آبستن کرد و گنجشکان، برای به دنبال کردن نبضِ تپندهٔ زندگی‌شان، در ملالتِ دریای خونِ خودشان به رقصیدن ادامه دادند. ماه در آسمان آشکارا خندید وقتی که وسعت ستاره‌ها را بی‌معنی دانست
 
امضا : آهو`
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا