دلنوشته روزگار امتحان مي گيرد|ف.سين كاربر انجمن يكـ رمان

[F.Śin]

امتحانات روزگار | سري ِ سوم
موضوع: "خوب يا بد؟ "
نام: ...
نام خانوادگي: درمانده
زمان: سرگردان مانده ام بين ِ خوبي ها و آن هايي كه مهرباني ياد مي دهند و بدي هايي كه هيچ رقمه از خاطر پاك نمي شوند. وقتي مانده باشي بين ِ خوب و بد، دقيقاً نمي داني امروز چندم است، چند شنبه است و يا اصلاً ساعت چند است!
بيخيال اين مدت زمان شو، من نيز هيچ نمي دانم...
​

سؤال:
- كم محلي كردن، خوب است يا بد؟
پاسخ:
- مثل اين است كه بپرسي، خوشحالي از اين كه ديگران اين قدر نسبت به تو بي توجهند؟ خوشحالي از اين كه ساده و راحت فراموشت مي كنند؟ مثل اين است كه بپرسي، با بغض چنبره زده بر گلويت مشكلي نداري؟ با اين احساسات بد،...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[F.Śin]

سؤال:
- نبودن ِ برخي آدم ها، خوب است يا بد؟
پاسخ:
- نبودن ِ بعضي، تلخ است؛ نمي شود نبودنشان را تحمل كرد، نمي توان بي آنها خوب بود. اصلاً عادت كرده اي به بودنشان و نبودنشان آزارت مي دهد. با وجود همه ي اين ها، باز هم نبودنشان خوب است، مي داني چرا؟ نبودن ِ بعضي ها، خوب مي تواند درس عبرت شود برايت، درس ِ عبرت شود تا دفعه ي بعد، ديگر به خلوتت راهشان ندهي.

• گاهي بايد براي بهبود ِ خود و حال ِ دلمان، از خيلي بودن ها بگذريم و بدانيم، نبودن ِ برخي، بهتر از بودنشان است.

 

[F.Śin]

سؤال:
- شناختن ِ آدم هايي كه در كنارت هستند، خوب است يا بد؟
پاسخ:
- شناخت، كلمه ي جالبي ست. من آن را اين گونه تعبير مي كنم: " شـايد نـشناخته ام خـيلي تـورا"
آدم ها را بايد شناخت! شناختْ، تا با توجه به شناختي كه داري، تغيير كني. خوبي، حق ِ آدم هاي بد نيست و بدي، حق ِ آدم هاي خوب نيست.

• شناخت ِ برخي آدم ها، تو را...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[F.Śin]

سؤال:
-اعتماد خوب است يا بد؟!
پاسخ:
-اعتماد كردن به كسي كه حرفش دو تا نمي شود، اعتماد كردن به كسي كه قول هايش قول است، اعتماد كردن به كسي كه همچون كوه پشتت است، نه تنها بد نيست، بلكه خوب است اما مشكل دقيقاً بر مي گردد به جايي كه اعتماد مي كنيم به كسي كه نا لايق تـرين است، اعتماد مي كنيم به كسي كه كارَش دروغ بافتن و قول بي خود دادن است، اعتماد مي كنيم به كسي كه همه ي جهان مي گويند "بد است" اما كر هستيم و كور... اعتماد مي كنيم و ضربه مي خوريم! اين نوع اعتماد ها، بد كه نه، بد تـرين هم كه نه، چيزي فراتر از اين ها...

• در اين دوره زمانه، ترسمان اين است كه اعتماد كنيم و ضربه بخوريم، اعتماد كنيم و در آخر با شيشه خُرده هايمان يك گوشه كز كنيم...
صادقانه بگويم،...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[F.Śin]

سؤال:
-عذرخواهي كردن، خوب است يا بد؟
پاسخ:
-بد نيست، به شرط آن كه با اين عذر خواهي، قضاوتت نكنند و به عنوان يك گناهكار، متهمت نكنند! بد نيست، به شرط آن كه آدم مقابلت، شايسته ي اين باشد كه بخواهي خودت را مقصر جلوه دهي! بد نيست، به شرط آن كه او نيز ابراز پشيماني كند نه فقط سر تكان دهد و غرورت را خُرد كند.

•عذر خواهي نمي كنيم، مي داني چرا؟!
اين روزها، آدم ها مي خواهند ديگران را با كوچك تـرين حركت، گناهكار جلوه مي دهند و خودشان را بي گناه!
آخر آدم مي ترسد حرف بزند كه نكند بد برداشت كنند و بدترين ِ عالم معرفي اش كنند، هرچند كه مقصر نيست...

 

[F.Śin]

سؤال:
-قضاوت... خوب يا بد؟ تلخ يا شيرين؟
پاسخ:
-خوبترين و درست تـرين فكر و تصور از نظر ديگران و حس ِ بد و دردناك و وجودي كه ديگر توان ندارد خودش را اثبات كند، براي ما! همچون شكلاتي با روكش ِ شيري ِ شيرين براي ديگران اما به ما كه مي رسد، شكلاتي با روكش تلخ و طعمي زهر مانند! قضاوت، كامت را تلخ مي كند. قضاوت، تو را همچون علامتي سؤال مي كند و سؤالات "چرا اين شد كه آن شد؟ چرا اين گونه فكر كرد؟ چرا چنين به من گفت؟ و... " را در ذهنت چرخ مي دهد. قضاوت، بدترين نوع از شكستن آدم هاست.

• توقع داريم كسي قضاوتمان نكند اما مشكل دقيقاً برمي گردد به آن كه خودمان بي منطق، ديگران را قضاوت مي كنيم و هر چه كه خواستيم، بارِشان...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[F.Śin]

سؤال:
-خوب تـرين موردي را كه باعث شادي ديگران و بدترين موردي را كه باعث دلخوري ديگران مي شود، ذكر كنيد.
پاسخ:
-فكر مي كنم خوب تـرين مورد، آن باشد كه صادقانه از حسي كه به آن ها داري، سخن بگويي، دورو و دورنگ نباشي و تظاهر به چيزي نكني! بد تـرين مورد هم شايد آن باشد كه آن آدم ها، حرف هاي صادقانه ي تو را بشنوند و بدانند كه يك عمر، اشتباه فكر مي كرده اند.

•با آنها، صادق كه باشيم، شاد مي شوند؛ چرا كه تنها خواسته شان اين است كه خودمان باشيم اما از طرفي، غم انگيزترين حالت، اين است كه حرف هايي را بشنوي كه انتظارش را نداشتي و تصوراتت برعكس شود!

 

[F.Śin]

سؤال:
-رويا بافتن، خوب است يا بد؟
پاسخ:
-خودمان را به نفهمي زدن چطور؟! روياهايي را كه تبديل به واقعيت نمي شوند و هميشه خيالي هستند، نمي توان بافت! هرچقدر هم كه اصرار بر اين داشته باشيم كه بالأخره اين رويا، يك روز تبديل به واقعيت و داشته مان مي شود، باز هم آخر سر، به "نمي شود كه نمي شود!" مي رسيم. رويا بافتن، خوب نيست؛ چرا كه ممكن است كسي پيدا شود كه رويايمان را با كش، سفت ببندد تا نه باز شود و نه بتوان بيشتر آن را بافت.

• بر روي رويا ها و آن هايي كه واقعي نيستند، گير كرده ايم و از واقعيت، دور شده ايم...
كاش بيدار شويم از خواب!

 

[F.Śin]

سؤال:
-خوب است كه آدم ساده باشد يا بد؟
پاسخ:
-باور كنيد خوب نيست! آدم هايي كه ساده اند، "احمق" فرض مي شوند. ديگران هميشه آن ها را به عنوان كسي مي بينند كه اگر به او بگويي بمير، مي گويد چشم! باور كنيد ساده بودن، خوب نيست؛ ساده كه باشي، غرورت را جريحه دار مي كنند چون فكر مي كنند كه غرور نداري، شخصيت نداري، اصلاً گاهي فكر مي كنند دل هم نداري و ساده، يك مشت حرف ِ سنگين را بارَت مي كنند و تُوي ساده، در عين سخت بودن، ساده مي شكني!

• ساده باش اما اجازه نده آدم هاي بي چشم و رو، از اين سادگي ات استفاده و هر چه كه دلشان خواست، نثارت كنند و فكر كنند ساده گذر مي كني...

 

[F.Śin]

سؤال:
-سكوت، تعبير خوبي دارد يا بد؟
پاسخ:
-سكوت، گاهي مي تواند خبر از يك طوفان سهمگين دهد، طوفاني كه همه را با خود مي برد. سكوت، گاهي مي تواند از يك فرياد سوزناكـ تر باشد؛ حرف نزني اما دل را به آتش بكشاني و سكوت ِ يك فرد، گاهي مي تواند نشان از خشمگين بودن بدهد و زماني كه شكسته شد، فريادي از حرف هاي ناگفته، بزند! سكوت، گاهي وقت ها، اصلاً خوب نيست چون با شكستش، قلب را در معرض شكسته شدن قرار مي دهد.

•چشم ابري باشد، قلب شكسته باشد، نگاهي پر درد و در كنارش سكوت...
به راستي كه تعبيرش خوش است اين سكوت؟