اهل همین نزدیکی هایم
از عالم تشنگی چشمه ام
همین که از احوالم سراغی بگیر ید کفایت میکند
به صراحت سبز جنگل مینگرم
درختان به قاعده ردیف ایستاده اند
خبر محرمانه راکلاغ به ریشه هایشان رسانیده است
اینان به طلب جرعه ای آب که از
شفاعت رود آورده ام به کوزه ام مینگرند
اینگونه سراسیمه خود را رسانده اند .........