- ارسالیها
- 789
- پسندها
- 9,340
- امتیازها
- 27,673
- مدالها
- 18
- نویسنده موضوع
- #21
استرس تمام وجودت را فرامی گیرد...
زمانی که میترسی از، از دست دادن...
زمانی که می خواهی خالی شوی اما از تبعات آن بی خبری...
می خواهی گریه کنی...
چون سر درگمی میان تمام درد ها و غم هایت...
می خواهی فراموشی بگیری تا سردرگم نشوی...
اما رسم زندگی است می گوید تا سردرگم نشوی نمی توانی ساخته شوی...
اشک از گوشه های چشمانت سر می خورند...
زیرا نمی دانی با آدم های باارزشی که برایشان ارزشی نداری چه کنی؟...
تو حال زارت فقط این دلایل را دارد...
و تو خوبی و زندگی هم خوب است اما آدم های اطرافت...
روزی این طوفان ها تمام می شوند...
زمانی که میترسی از، از دست دادن...
زمانی که می خواهی خالی شوی اما از تبعات آن بی خبری...
می خواهی گریه کنی...
چون سر درگمی میان تمام درد ها و غم هایت...
می خواهی فراموشی بگیری تا سردرگم نشوی...
اما رسم زندگی است می گوید تا سردرگم نشوی نمی توانی ساخته شوی...
اشک از گوشه های چشمانت سر می خورند...
زیرا نمی دانی با آدم های باارزشی که برایشان ارزشی نداری چه کنی؟...
تو حال زارت فقط این دلایل را دارد...
و تو خوبی و زندگی هم خوب است اما آدم های اطرافت...
روزی این طوفان ها تمام می شوند...