روی سایت دلنوشتۀ من و دریای دلم | t.sh کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع t.sh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 71
  • بازدیدها 2,957
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

t.sh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
3/9/18
ارسالی‌ها
791
پسندها
9,345
امتیازها
27,673
مدال‌ها
18
سطح
15
 
  • نویسنده موضوع
  • #41
می خوای بدونی چی شد که عاشق شدم؟...
من بچه بودم نمی دونستم عشق چیه! یک بچۀ هشت ساله که نمی دونه عشق چیه؟!
اما به خودم که اومدم تو با تمام اون هایی که بهشون می گفتم داداش فرق داشتی...
تو دیگه داداش نبودی تو علیرضا بودی!
ذره ذره تو برام مهم شدی وقتی که عقلم بزرگ شد فهمیدم که من فقط لُغَوی معنای عشق رو نمی دونم بلکه با تمام وجودم عشق رو درک کردم...
آره من قدم به قدم عاشقت شدم و تو حتی نفهمیدی!...
 
آخرین ویرایش

t.sh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
3/9/18
ارسالی‌ها
791
پسندها
9,345
امتیازها
27,673
مدال‌ها
18
سطح
15
 
  • نویسنده موضوع
  • #42
چشمانم اشکی می شوند...
فقط به خاطر آنکه جملات عاشقانه خواندم...آخ یعنی میشه یک روز من این ها رو بهت بگم؟
امروز صبح با خودم فکر کردم که اگر زبونم لال تو بمیری من باید چی کار کنم؟...
چجوری زار بزنم که رسوا نشم؟...چجوری سکوت کنم وقتی که حسرت اعتراف رو می کشم؟...
آهای مرد کاش روزی تو این ها را بخوانی بفهمی که در خفا دارم بهت اعتراف می کنم!...
 

t.sh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
3/9/18
ارسالی‌ها
791
پسندها
9,345
امتیازها
27,673
مدال‌ها
18
سطح
15
 
  • نویسنده موضوع
  • #43
احمقم...قبول دارم!
به درک هوا سرده...
به درک کلافم...
به درک دلتنگم...
به درک که بیهوده نفس می کشم!
به درک که دوسش دارم!
آره به درک اما...
اما نه دروغه حتی تا درک هم من تو رو دوست دارم...
وحشتناک دوستت دارم!
برای اولین بار بیزارم از داشتن غرور!
از این غرور که مانع اعتراف من میشه!
آره آزار دارم و می خوام...
این عشق من رو آزار بده!
آره احمقم چون لذت می برم از اذیت کردن خودم...
وااااااااااااااااااای که تو با من چه کردی...
برام خیلی زوده این اتفاق ها اما انگار چاره ای نیست!
 

t.sh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
3/9/18
ارسالی‌ها
791
پسندها
9,345
امتیازها
27,673
مدال‌ها
18
سطح
15
 
  • نویسنده موضوع
  • #44
گل زیباست تا آن زمانی که در باغچه قد علم کرده!
اما بعد از چیدنش تا چند ساعت بیشتر دوام نمی آورد...
پس تو هم باید بکر بمانی!
آنقدر بکر که کسی فکر بد هم حتی از سرش نگذرد!
تو باید از دور زیبا بمانی نمی خواهد زیباییت را اثبات کنی...
مردم این شهر قدرت فهم این زیبایی را ندارند...
بگذار تنها باغبان زندگی ات معنای زیباییت را درک کند!
 

t.sh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
3/9/18
ارسالی‌ها
791
پسندها
9,345
امتیازها
27,673
مدال‌ها
18
سطح
15
 
  • نویسنده موضوع
  • #45
می دانی دلیل این همه دیر به دیر نوشتنم چیست؟...
هه دلیلی ندارد جزء اینکه!
مدت هاست دستانم بر روی قلبم و دهانم هستند و دیگر دستی نیست برای نوشتن...
دستانم جلوی دهانم برای این است که کسی نشنود هق هق این دختر دلداده را!
و بر قلبم که مدت هاست تپش دارد و درد می کند فقط برای اینکه این حجم از عشق برای جثه اش زیادی زیاد بود!
آره و اگر نه حرف دارم بسیار برای نوشتن...
 

t.sh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
3/9/18
ارسالی‌ها
791
پسندها
9,345
امتیازها
27,673
مدال‌ها
18
سطح
15
 
  • نویسنده موضوع
  • #46
بوسه بارانت می کنم ولی...
هیچ کدام از آنها بر صورت ماهت نخورد!
 

t.sh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
3/9/18
ارسالی‌ها
791
پسندها
9,345
امتیازها
27,673
مدال‌ها
18
سطح
15
 
  • نویسنده موضوع
  • #47
جملۀ "دوستت دارم"...
قبلا ها حرمتی داشت!
مقدسی بود برای خودش...
اما حال هر کس... به هرکس این جمله را هدیه می دهد!
و کو ارزش واقعی این جمله...
دیگر آن ابهت سابق را ندارد...
بیاییم کمی با سیاست و احترام این جمله را به زبان بیاوریم!
 
آخرین ویرایش

t.sh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
3/9/18
ارسالی‌ها
791
پسندها
9,345
امتیازها
27,673
مدال‌ها
18
سطح
15
 
  • نویسنده موضوع
  • #48
دارد کم کم عادی می شود!
مرد خیابانی، کودک یتیم آواره، دختر کبریت فروش بیچاره را می گویم!
یکسری کلاهبردار آمدند و اعتماد را ربودند! اما اینها دلیل نمی شود که دیگر به گدایی توجه نکنیم!
یا کودکی را با کتک رد کنیم!
لعنت به هر کس که اعتماد ها را از بین برد...
بیاییم کمی توجه کنیم...
هنوز هم آنها به ما امیدوارند...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

t.sh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
3/9/18
ارسالی‌ها
791
پسندها
9,345
امتیازها
27,673
مدال‌ها
18
سطح
15
 
  • نویسنده موضوع
  • #49
محبوب من! من تو را همچو یک معبود می پرستم...
محبوب من! شب ها دلتنگی چند برابر می شود!
محبوب من! از روزی که ندیدمت دیگر خورشید آن نور خیره کننده اش را ندارد!
محبوب من! تا به حال به رویت نیاورده ام اما مدت هاست در آتش عشقت می سوزم!
محبوب من! تا به حال آغوشت را حس نکردم اما بدان من از همین فاصله ام امنیت بودن با تو را حس می کنم!
محبوب من! این را بدان که تا ابد محبوب من می مانی!
 

t.sh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
3/9/18
ارسالی‌ها
791
پسندها
9,345
امتیازها
27,673
مدال‌ها
18
سطح
15
 
  • نویسنده موضوع
  • #50
همیشه برای تو... خودم را فراموش می کنم...
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا